ویژه سال کوچ آواز خوان جنوب ناصر عبداللهی

شرجی خورده،
از همین دریای حوالی آمده بودی
بی آنکه نوایی
تورابه این سمت سوق دهد
که تو خود فریاد بودی
تا جنوب را
برحنجره گیتار جاودانه سازد
ناصریا:
سفره های پهن شدهدر سرزمین مادری ما
سفره های فقر نان نیست
اما خالی از ترانه است!
دریا را آواز کردی
ماسه های آفتاب زده را بی اندازه شعر
وبرق چشمان بچه های بندر را
در شیرین ترین زمزمه های دلتنگی
نواختی!
نمی خواهم بگویم که ابرک صدایتتا همیشه خواهد بارید در آسمانهای شمال وشرق ویا با کویر ، شب نشین ابدی خواهد شد! من میگویم:
جنوب بی تو چه خواهدکرد!
آوای مردمان این دیار
طوفانی تر از همیشه ،بر سینه این خلیج موج می نوازد.ناصریا:تو که اَ دنیا دلُت بریدَه....
حسین ایزدپناه