loading...
فرهنگی
فرهنگی بازدید : 33 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

بن هور درگذشت


چارلتون هستون بازیگر هالیوود و برنده جایزه اسکار برای بهترین بازیگر در سال 1959 در سن 83 سالگی درگذشت.
به گزارش سی ان ان، بیل پاورز سخنگوی خانوادگی هستون اعلام کرد: چارلتون هستون شنبه شب 5 آوریل در خانه خود در بورلی هیلز و در حالی که همسرش لیدیا نیز در کنارش بود، درگذشت.
جارلتون هستون از سال 2002 از یک بیماری تحلیل برنده مشابه سندروم آلزایمر رنج می‌برد. هستون خود در سخنانی پس ازآشکار شدن علائم اولیه بیماری گفته بود: من باید به طور مساوی با شجاعت و تسلیم کنار بیایم.
چارلتون هستون که عمدتا طی سال‌های فعالیت خود در سینمای هالیوود در نقش‌های مذهبی، تاریخی و حماسی ظاهر شده بود، درباره خویش می‌گفت: من چهره‌ایی دارم که به قرن دیگری تعلق دارد.
چارلتون هستون در طول سال‌های فعالیت خود ریاست گروه بازیگران خارج از صحنه و بازیگران صحنه گیلد را عهده دار بود. هستون همچنین رییس موسسه فیلم آمریکابود و در راهپیمایی نهضت حقوق مدنی در سال‌های 1950 شرکت جست.
اما با گذر زمان و بالارفتن سن، هستون شخصیتی محافظه کار پیدا کرد و برای کاندیداهای محافظه کار در عرصه سیاسی امریکا به تبلیغ پرداخت. در ماه ژوئن 1988 هستون به عنوان رییس انجمن ملی تفنگ، آمریکا تعیین شد. از این زمان به بعد او با در دست داشتن تفنگی در برنامه‌های تبلیغاتی ظاهر می‌شد.
هستون در آن زمان به دلیل مواضع محافظه کارانه‌اش در حمل سلاح مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت. مایکل مور کارگردان آمریکایی نیز یکی از آخرین سکانس‌های فیلم انتقادی بولینگ برای کلمباین را به گفت‌وگو با چارلتون هستون به عنوان یکی از اصلی‌ترین حامیان حمل اسلحه در آمریکا اختصاص داد.
هستون حتی از بیل کلینتون رییس جمهوری وقت آمریکا به دلیل مواضعش در مخالفت باحمل آزاد سلاح، به شدت انتقاد کرده بود.
چارلتون هستون در آوریل سال 2003 با ذکر این مطلب که سفر خوبی بود و من از هر لحظه آن لذت بردم، از ریاست انجمن ملی تفنگ امریکا کناره گیری کرد. در همین سال هستون مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا بالاترین نشان افتخاری مدنی آمریکا را دریافت کرد.
به رغم آنکه فعالیت‌های سیاسی هستون و حمایت وی از محافظه کاران در عرصه سیاسی آمریکا وجهه وی را به عنوان بازیگری برجسته تحت‌الشعاع قرار داده بود، بسیاری از کارشناسان سینما وی را از برجسته‌ترین بازیگران تاریخ سینمایی هالیوود به حساب می‌آورند.
هستون در طول فعالیت خود در سینمای هالیوود در فیلم‌های بزرگی نظیر ده فرمان، بن هور و ال‌سید بازی کرد.او در سال 1959 به دلیل ایفای نقش در فیلم بن هور جایزه اسکار برای بهترین بازیگر سال را از آن خود کرد.

فرهنگی بازدید : 31 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

جیرفت تمدنی خاموش اما کهن


مدتها تصور می شد که کهن ترین تمدن جهان در سومر عراق پای گرفته است ; اما کشف یک زیگورات (معبد) با قدمت بیش از پنج هزار سال ، آثار سنگی بسیار و همچنین کتیبه های آجری به خطی ناشناخته از منطقه جیرفت ایران۱ باعث شد باستان شناسان درباره ی دانسته ها و ادعاهای پیشین خود تجدید نظر کنند.تمدن بین النهرین قدیمی تر و وسیع تر بوده است و مطالعات و کاوش ها نشان می دهد که جیرفت بزرگ ترین مرکز تجاری جهان بوده است". شرایط مطلوب آب و هوایی در جیرفت و وجود انواع محصولات کشاورزی موجب شد تمدنی در این منطقه شکل بگیرد که در دوره باستان بهشت جهان محسوب می شده است".


ظرف استوانه ای سنگی به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر ; روی این ظرف
سنگی نقش ساختمان معبد و دروازه ی ورودی شهر حک شده است.

کتیبه ای به خط ناشناخته۲
محل کشف : محوطه ی باستانی جیرفتآنان با بررسی دوباره ی کتیبه هایی که از پیش در مناطق مهم باستانی کشف شده بودند، سعی کردند اطلاعات بیشتری درباره ی این تمدن عظیم و ناشناخته به دست آورند و در نهایت پس از تحقیقات فراوان ، به تعدادی کتیبه دست یافتند. در یکی از این اسناد که از خرابه های شهر اوروک (در جنوب بین النهرین) به دست آمده است ، داستان کشمکش میان پادشاه سومر با فرمانروای سرزمین ثروتمندی به نام ارت۳ ثبت شده بود و در کتیبه دیگر ، پادشاه سومری سعی کرده بود با گذر از شهر شوش و ۷ رشته کوه ، به سرزمین ارت حمله کند. بررسی دقیق ِ این کتیبه ها و آثار کشف شده این فرضیه را به اثبات نزدیک می کند که شهر افسانه ای و گمشده ی ارت که در شرق ایران قرار داشته ، به احتمال زیاد همان شهر جیرفت است.


پلاک های سنگی با نقش انسان عقرب نما , مار و عقاب ; نماد هایی از افسانه ها و باورهای مردم باستانی جیرفتاز آثار کشف شده در حوزه ی تمدن جیرفت می توان به ظروف و پلاک های سنگی با نقوش بسیار ظریف از موجوداتی چون عقاب ، عقرب و پلنگ اشاره کرد که نظیر آنها در هیچ یک از محوطه های باستانی جهان کشف نشده است۴. شاید ادامه ی اکتشافات و تحقیق روی آثار کشف شده ، باستان شناسان به این نتیجه برسند که از این پس به جای بین النهرین عراق ، می بایست جیرفت ایران را مهد کهن ترین تمدن بشری در جهان نامید !

نقوش روی این ظروف سنگی زیبا , با سنگهای گرانبهایی چون فیروزه , لاجورد و عقیق تزیین شده است.
محل کشف آثار : جیرفت ; قدمت : هزاره ی پنجم تا سوم پیش از میلاداز دیگر مناطق باستانی کشورمان که احتمالا ارتباط نزدیکی با تمدن جیرفت داشته است ، می توان به شهر سوخته در استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد. در این شهر کهن که حدود پنج هزار سال پیش به خاطر آتش سوزی مهیب یا خشکسالی متروک شده ، آثار بسیاری کشف شده است.
از جالبترین این آثار می توان به جام سفالی کوچکی اشاره کرد که روی آن پنج تصویر پیاپی از یک بز در حال حرکت ترسیم شده است۵.با چرخاندن جام ، نقاشی متحرکی از این بز کوهی را می بینیم که با دو پرش بر بالای درختی می جهد و از برگ آن تغذیه می کند!



نخستین پویانمایی (انیمیشن) جهان بر ظرف سفالین کشف شده از شهر سوخته در استان سیستان و بلوچستان.
قدمت : هزاره ی سوم پیش از میلاد
محل نگهداری : تهران - موزه ی ایران باستان
________________________________________
پانوشت ها :
۱- محوطه ی باستانی جیرفت در استان کرمان (جنوب شرقی ایران) و نزدیک به شهر جیرفت ، به طول 400 کیلومتر و در حاشیه ی رودخانه ی هلیل رود شناسایی شده و به نظر می رسد در حدود 7هزار سال پیش ، مرکز نخستین تمدن بزرگ و باشکوه جهان بوده است.
۲- کشف این کتیبه ها در کنار آثار عظیم معماری که از نشانه های تمدن پیشرفته در عصر باستان محسوب می شود ، نشان می دهد ساکنان جیرفت در آن زمان دارای حکومت مقتدر و نظام اقتصادی قوی بوده اند.
۳- در این داستان حماسی که در اوایل هزاره ی دوم پیش از میلاد و به خط میخی سومری روی یک لوح سفالی نگاشته شده ، چنین آمده است : روزی انمرکار (پادشاه شهر اوروک) با فرستادن نماینده ای ، از حاکم ارت می خواهد تا استادان و سنگ های گرانبها را برای ساخت معبد به اوروک بفرستد. حاکم ارت هم در ازای فرستادن سنگ ها ، از پادشاه اوروک تقاضای غله می کند. انمرکار غله را می فرستد اما حاکم ارت از فرستادن سنگ ها سر باز می زند. 10 سال بعد ، انمرکار دوباره قاصدی به سرزمین ارت می فرستد و تقاضای خود را تکرار می کند. عاقبت دو پادشاه به تفاهم می رسند و حاکم ارت ، هنرمندان و سنگ های زینتی را به سومر می فرستد.
متن این کتیبه بیانگر آن است که حدود پنج هزار سال پیش ، میان بازرگانان ارت و بین النهرین ارتباط پیوسته ای وجود داشت و هنرمندان چیره دست ارت در ساخت کاخ ها و معابد به سومری ها کمک کرده اند.
۴- متاسفانه طی چند سال اخیر ، حفاران غیر مجاز و قاچاقچیان اشیای عتیقه ، بسیاری از آثار کشف شده در این محوطه ی باستانی را که جز میراث ملی ما ایرانیان محسوب می شدند و ارزش بسیار زیادی در شناخت سابقه ی تمدنی کشورمان داشتند ، از کشور خارج کرده و با بهای اندکی به موزه داران بزرگ دنیا فروخته اند.
۵- هنرمندان ایرانی تلاش می کنند تا تصاویر نقاشی شده روی این سفال را به عنوان نماد آسیفای بین المللی (انجمن فیلمسازان انیمیشن جهان) به ثبت برسانند.

فرهنگی بازدید : 42 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

تجلیل از دو هنرمند میناساز و سفالگر اصفهانی در ایتالیا


دو هنرمند اصفهانی که در زمینه میناسازی و سفالگری در کشور ایتالیا شهر پالرما نمایشگاه صنایع دستی برپا نمودند از سوی مسوولان این کشور تجلیل شدند.
"مرتضی حسینی" هنرمند میناساز و حمید داستان پور هنرمند سفالگر دو هنرمند اصفهانی بودند که نمایشگاه خود را از 9 اسفندماه سال گذشته در شهر پالرما ایتالیا برپا کردند که این نمایشگاه تا پایان فروردین ماه 87 در این شهر برپا خواهد بود.
به گزارش روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان "مرتضی حسینی" هنرمند میناساز اصفهانی گفت: «خوشبختانه هنر ایرانی و اصفهانی در مدت برپایی این نمایشگاه از سوی شهروندان ایتالیایی مورد استقبال خوبی قرار گرفت. »
وی که در یک نمایشگاه خارجی و پنج نمایشگاه داخلی شرکت کرده و در جشنواره تسنیم که سال گذشته برپا شد توانست رتبه برتر کسب کند، خاطرنشان کرد: «اکثر دیدارکنندگان مایل بودند اطلاعات خود را در خصوص نحوه تهیه و تولید هنرهای دستی هنرمندان اصفهانی جویا شوند. »
حسینی ارائه کار در یک کارگاه کوچک برای تولید مینا و سفالگری در این نمایشگاه برای بازدید کنندگان ایتالیایی را یکی از بخش‌های جالب این نمایشگاه دانست و افزود: این بخش با استقبال چشمگیر بازدیدکنندگان ایتالیایی روبه رو بود.
وی انعکاس خبری این نمایشگاه در صدا و سیما و مطبوعات را نیز چشمگیر ذکر کرد.

فرهنگی بازدید : 48 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

تی.اس.الیوتشاعر متافیزیک


توماس استرنز الیوت (به انگلیسی: Thomas Stearns Eliot)(تولد ۲۶ سپتامبر ۱۸۸۸ - درگذشت۴ ژانویه ۱۹۶۵ ) شاعر،نمایشنامه نویس و منتقد آمریکایی بود که در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه نوبل در رشته ادبیات گردید. پدرش هنری ور الیوت Henry Ware Eliot یک تاجر موفق بود و مادرش شارلوت چامپ استرنز Charlotte Champe Stearns شاعره ای بود که در خدمات اجتماعی نیز فعالیت می کرد. توماس آخرین فرزند از ۶ فرزند پدر و مادرش بود. چهار خواهر او بین یازده و نوزده سال از او مسن تر بودند و تنها برادرش نیز هشت سال از او بزرگ‌تر بود. الیوت در سال ۱۹۱۴ وقتی ۲۵ سال داشت به بریتانیا مهاجرت کرد و به سال ۱۹۲۷ وقتی ۳۹ سال داشت به تابعیت آن کشور درآمد.
زندگی
الیوت از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۵ در آکادمی اسمیت Smith Academy که مدرسه ای پیش دانشگاهی برای دانشگاه واشنگتن Washington University بود درس خواند. او در این آکادمی زبان های لاتین، یونانی، فرانسوی و آلمانی را فرا گرفت. وقتی از آنجا فارغ التحصیل گردید، می توانست تحصیلات خود را مستقماً در دانشگاه هاروارد Harvard University ادامه بدهد ولی پدر و مادرش او را برای یک سال آمادگی بیشتر به آکادمی میلتون Milton Academy واقع در میلتون ،ماساچوست در نزدیکی بوستن فرستاند.
او از سال ۱۹۰۶ به مدت سه سال در دانشگاه هاروارد درس خواند و در سال ۱۹۰۹ با درجه لیسانس از آنجا فارغ التحصیل گردید و سال بعد دورهٔ فوق لیسانس را در همان دانشگاه بپایان رساند. الیوت درفاصله سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۱۱ در پاریس زندگی کرد و هم‌زمان باادامه تحصیلات در دانشگاه سوربن Sorbonne به شهرهای مختلف اروپا نیز سفر می کرد. در سال ۱۹۱۱ به دانشگاه هاروارد بازگشت تا دورهٔ دکترای فلسفه را در آنجا بگذراند. در سال ۱۹۱۴ یک بورس تحصیلی در کالج مرتن Merton College در آکسفورد انگستان به او اهدا شد. وقتی جنگ جهانی اول آغاز گردید الیوت ابتدا به لندن و سپس به آکسفورد رفت.
الیوت در سال ۱۹۱۵ وقتی ۲۶ سال داشت با ویویان های-وود Vivienne Haigh-Wood که ۲۷ ساله بود ازدواج کرد. وقتی این زوج که به تازه گی ازدواج کرده بودند در آپارتمان برتراند راسل اقامت داشتند، برتراند به ویویان دلبستگی پیدا کرد و حتی نقل شده است که آن دو مخفیانه روابط عاشقانه نیز با هم برقرار کرده بودند. اما صحت این شایعات هرگز مورد تایید قرار نگرفته اند.
الیوت بعد از ترک کالج مرتن به‌عنوان معلم مدرسه مشغول بکار شد و در سال ۱۹۱۷ در بانک لوید Lloyds Bank لندن استخدام گردید. در سال ۱۹۲۷ بانک لوید را ترک کرد و مدیریت موسسسه انتشاراتی فابر و گویر Faber and Gwyer (بعدها فابر و فابر Faber and Faber) را بعهده گرفت و تا آخر عمر در این سمت باقی ماند.
در سال ۱۹۲۷ الیوت قدم بزرگی در زندگی اش برداشت. او بعد از آنکه در ژوئن آن سال تغییر مذهب داد، چند ماه بعد در ماه نوامبر به تابعیت آمریکایی خود نیز پایان داده و به تبعیت انگلستان در آمد. در سال ۱۹۳۲ وقتی که مدتها بود در فکر جدا شدن از همسرش بود از طرف دانشگاه هاروارد به وی پیشنهاد شد در سال تحصیلی ۱۹۳۲ - ۱۹۳۳ با سمت استادی در آن دانشگاه مشغول بکار شود. او این پیشنهاد را قبول کرد و ویویان را در انگلستان باقی گذاشت و خود به آمریکا رفت. وقتی در سال ۱۹۳۳ به انگلستان بازگشت بطور رسمی از ویویان جدا گشت و ویویان چند سال بعد در ۱۹۴۷ در یک بیمارستان روانی در شمال لندن چشم از جهان فرو بست.
ازدواج دوم الیوت ازدواجی موفق ولی کوتاه بود. در ۱۰ ژانویه ۱۹۵۷ با اسمه والری فلچیر Esmé Valerie Fletcher که در شرکت فابر و فابر منشی خود او و ۳۸ سال از وی جوانتر بود پیوند زناشوئی بست. الیوت که سالها بود بدلیل آب و هوای لندن و سیگار کشیدن های مکرر خود از سلامتی کامل برخوردار نبود بالاخره در ۴ زانویه ۱۹۶۵ بر اثر بیماری امفیزما emphysema (بزرگ شدن و اتساع عضوی از بدن) در لندن درگذشت. جسد وی سوزانده شده و خاکستر آن بنا بر وصیت خود او به کلیسای سنت مایکل St Michael"s Church در دهکده ای که اجداد او از آنجا به آمریکا مهاجرت کرده بودن منتقل گردید. در دومین سالگرد درگذشت او و برای بزرگداشت خاطره وی ، در کف قسمتی از وست مینستر ابی London"s Westminster Abbey که به گوشه شاعران Poets" Corner معروف است سنگ بزرگی به نام و به یاد او تخصیص داده شد.
شعر
علی الرغم قدر و مقامی که الیوت در شعر و شاعری دارد، تعداد شعرهایی که او سروده است آنچنان زیاد نیست. وی شعرهایش را ابتدا در نشریات ادبی و یا کتاب ها و جزوه های کوچک که معمولاً فقط حاوی یک شعر بودند منتشر می کرد. سپس آن شعر ها را در مجموعه هایی گرد می آورد و به دست چاپ می سپارد. اولین مجموعه شعری که از او به چاپ رسید پرافراک و دیگر ملاحظات Prufrock and Other Observations نام داشت که در سال ۱۹۱۷ منتشر گردید. شعر معروفش : ترانهٔ عاشقانهٔ جی. آلفرد پرافراک The Love Song of J. Alfred Prufrock (که در آن جی.آلفرد پرافراک مردی میان سال است) را وقتی که فقط ۲۲ سالش بود سروده است.
نقد نویسی
تی. اس . الیوت علاوه بر شاعری، در زمینه نقد نویسی مدرن نیز فعالیت داشت و یکی از بزرگ‌ترین نقد نویسان ادبی قرن بیستم به شمار می آید. مقاله هایی که او می نوشت در احیای علاقه و توجه به شاعرانی که شعرهای ماوراء الطبیعی می سرودند (Metaphysical poets) نقش عمده ای داشته اند. الیوت در نقد نویسی و نویسندگی نظری Theoretical writing مدافع بهم پیوستگی عینی Objective correlative بوده است. بهم پیوستگی عینی به این معنی است که هنر باید نه از طریق بیان احساسات شخصی بلکه از راه استفاده عینی از نماد های جامع و فراگیر خلق گردد.قسمتی ازشعر معروفش ترانهٔ عاشقانهٔ جی. آلفرد پرافراک
پس بیا برویم، تو و من،
وقتی غروب افتاده در افق
بی‌هوش چون بیماری روی تخت
بیا برویم، از این خیابان‌های تاریک و پرت
از کنج بگو مگویِِ شب‌های بی‌خوابی
در هتل‌های ارزانِ یک شبه
و رستوران‌هایی که زمین‌اش،
پوشیده از خاک‌اره و پوست صدف‌هاست:
از خیابان‌هایی که کشدارند مثل بحث‌های ملال‌آور
که با لحنی موذیانه
تو را به سوی پرسشی عظیم می‌برند...
نه، نپرس، که چیست؟
بیا به قرارمان برسیمزنان می‌آیند و می‌روند در اتاق
حرف می‌زنند در باره‌ی میکل‌آنژاین زردْ مه که پشت به شیشه‌های پنجره می‌مالد
این زردْ دود که پوزه به شیشه‌های پنجره می‌مالد
گوش و کنار شب را لیسید
بر چاله‌های آب درنگید
تا دوده‌ی دودکش‌های فضا را بر پشت گرفت
لغزید به مهتابی و ناگهان شتاب گرفت
اما شبِ آرام اکتبر را که دید
گشتی به دور خانه زد و خوابیدوقت هست ٱری وقت هست
تا زردْ دود در خیابان پایین و بالا رود
و پشت به شیشه‌های پنجره بمالد؛
وقت هست، آری وقت هست
تا چهره‌ای بسازی برای دیدن چهره‌هایی که خواهی دید
وقت هست برای کشتن و آفریدن،
برای همه‌ی کارها و برای روزها، دست‌ها
تا بالا روند و پرسشی دربشقاب تو بگذارند؛
وقت برای تو و وقت برای من،
وقت برای صدها طرح و صدها تجدید‌نظر در طرح
پیش از صرفِ چای و نانزنان می‌آیند و می‌روند در اتاق
حرف می‌زنند در باره‌ی میکل‌آنژوقت هست آری هست
تا بپرسم، جرئت می‌کنم؟ و جرئت می‌کنم؟
وقت هست که برگردم و از پله‌ها پایین بروم،
با لکه‌ی روشن بر فرقِ سرم
(می‌گویند: چه ریخته موهایش!)
کتِ صبح‌هایم،
یقه‌ی سفیدِ بالا‌زده تا چانه‌ام،
کراوات خوش‌رنگ ِِ مُد ِ روزم با سنجاق ساده‌اش،
(می‌گویند: چه لاغرند پاها و بازو‌هایش!)
جرئت می‌کنم
جهان بیاشوبم؟
در یک دقیقه وقت زیادی هست.
وقت برای رفتن و برگشتن تصمیم‌ها و تجدیدنظرهازیرا همه را می‌شناسم من، از پیش می‌شناسم-
همه‌ی شب‌ها، صبح‌ها، غروب‌ها
من با قاشق‌های قهوه، زندگی‌ام را پیمانه‌ کرده‌ام
می‌شناسم من صدای محتضران را که به مرگ می‌افتند
در پس زمینه‌ی آهنگی که از اتاق‌های دور می‌آید
چگونه شروع کنم؟و می‌شناسم من همه‌ی نگاه‌ها را، از پیش می‌شناسم-
نگاهی که در عبارتی می‌پردازدت
و ٱن‌گاه که پرداخته به سنجاق ٱویخته بر دیوار دست و پا می‌زنم
چگونه شروع کنم
خاکستر ِ روزها را بالا بیاورم
و چگونه شروع کنم؟و می‌شناسم من همه‌ی دست‌ها را، از پیش می‌شناسم-
دست‌ها با دست‌بندها، سفید و برهنه
(که درنور چراغ، کُرک‌ها ‌بورند)
عطر لباس است این
که پرت‌کرده حواسم را؟
بازوها آرمیده روی میز، یا پنهان زیرِ شال
و باید شروع کنم؟
و چگونه شروع کنم؟

فرهنگی بازدید : 26 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

عباس کیارستمی دوباره در جشنوارهبین المللی خواهد درخشید؟


فیلم «تعزیه» عباس کیارستمی در جشنواره بین‌المللی ادینبورگ 2008 به نمایش درمی‌آید.

 

جشنواره بین‌المللی ادینبورگ از روز هشتم اوت ( 18 مرداد ماه )آغاز به‌کار خواهد کرد و چهره‌های سرشناسی از دنیای سینما، تئاتر و موسیقی در آن حضور خواهند یافت.
روزنامه گاردین براساس اعلام برگزارکنندگان جشنواره نوشت:«عباس کیارستمی» با فیلم «نگاهی به تعزیه» در ادینبورگ حاضر خواهد شد. این فیلم نه تنها اجراکنندگان تعزیه، بلکه تماشاگران ایرانی را نیز در محوریت خود خواهد داشت.

جشنواره ادینبورگ روز 31 اوت پایان خواهد یافت.

فرهنگی بازدید : 25 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

مژده به دوستداران تئاتر در سال 87


تعطیلات یک ماهه‌ی مجموعه‌ی تئاتر شهر و تالارهای نمایشی تهران به تدریج از 20 فروردین ماه به پایان می‌رسد.
تالارهای نمایشی پایتخت بعد از تعطیلات نوروز با میزبانی پانزده نمایش به استقبال سال 87 می‌روند.
نمایش‌ «کلبه عموتم» به کارگردانی بهروز غریب‌پور طی توافقاتی که اواخر سال گذشته انجام شد، قرار است از 20 فروردین در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه برود. این نمایش پیش از این با حمایت شهرداری و همزمان با بیست و ششمین جشنواره تئاتر فجر در تالار آوینی فرهنگسرای بهمن اجرا شد.
نمایش «کادنس» نوشته‌ی طلا معتضدی به کارگردانی نیما دهقان از 26 فروردین در کارگاه نمایش با بازی لیلی رشیدی، فرزین صابونی ، علیرضا محمدی و سینا رازانی ساعت 17 اجرا خواهد داشت. ماجرای این نمایش در جهان برزخ به وقوع می‌پیوندد.
نمایش «حسن و دیو راه باریک پشت کوه» به کارگردانی و نویسندگی افشین هاشمی از 25 فروردین در تالار قشقایی اجرا می‌شود. این نمایش که جزو کارهای منتخب سیزدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی –سنتی است، دو اجرا در برنامه‌ی بهار ایرانی در پاریس در ایام نوروز داشت.
منیژه محامدی نیز بعد از تعطیلات نوروزی با نمایش «تبرئه‌شدگان» نوشته‌ی مشترک اریک جنسن و جسیکا بلک، دو نمایشنامه نویس امریکایی که براساس داستان های واقعی و تحقیقات مستند از تعدادی از تبرئه شدگان آمریکایی این نمایشنامه را نوشته‌اند به سالن چهارسو می‌آید.
در تالار سایه هم نمایش «کریستال تاور» نوشته رونالد گرندز به کارگردانی نصرالله قادری دوباره اجرای خود را بعد از تعطیلات از 20 فروردین ماه آغاز می‌کند و تا 5 اردیبهشت ماه اجرا دارد و سپس بعد از پایان اجرای این نمایش در تاریخ یادشده نمایش «غولتشن‌ها» به کارگردانی حمید پورآذری روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش ایسنا، تماشاخانه‌ی «سنگلج» نیز بعد از تعطیلات و از 18 فروردین میزبان نمایش «مثل‌های عروسکی» نوشته و کار فرناز بهزادی است.
تالار هنر نیز از بیستم فروردین ماه میزبان دو نمایش «عروسک» به کارگردانی علی محمد رحیمی و نمایش «وای به حال عنکبوتا اگه...» به کارگردانی رضا فیاضی می‌شود.
اما در تالار مولوی از اواخر فروردین ماه دو نمایش «تئاتر بی‌حیوان» نوشته‌ی ژان میشل ریب به کارگردانی مهدی مکاری و «پچپچه‌های فرشته‌های قاطی پاتی» نوشته سلما رفیعی با کارگردانی مهدی شاه‌پیری در دو تالار کوچک و اصلی اجرا دارند.
قرار است نمایش «رودکی شاعر واژه‌های سبز» نوشته ایوب آقاخانی با کارگردانی علی پویان هم در تالار وحدت به صحنه می‌رود.
خانه نمایش اداره تئاتر نیز از هجدهم فروردین ماه میزبان نمایش «خواستگاری آبجی خانوم» به کارگردانی فهیمه میرزا حسینی می‌شود.
این نمایش که نوعی مجلس تقلید زنانه است کاری از گروه تئاتر «سیب» است و پیش از این در سیزدهمین جشنواره تئاتر آیینی سنتی اجرا داشت.
نمایش «آن مرد آمد» نوشته امید نیاز و با کارگردانی مشترک او و رضا آحادی در مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اجرا می‌شود. این نمایش صبح‌ها ویژه مدارس و مهدکودک‌ها و ساعت 18 برای عموم اجرا خواهد داشت.
نمایش «فردا روز دیگری است» به نویسندگی و کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و همکاری گروه نقاب نیز فروردین ماه با حمایت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس در مجتمع فرهنگی و هنری اسوه روی صحنه می‌رود.

فرهنگی بازدید : 22 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

"مرد هزار چهره "را بیشتر بشناسیم



«کاری که من می کنم، نوک پیکانش روابط آدم هاست. سراغ مسائل سیاسی و اقتصادی کمتر می روم چون اساساً و اصولاً اعتقادی به سیاست ندارم. وقتی به روابط آدم ها می پردازی دلیلی برای محافظه کاری نداری.» این جملات مهران مدیری پخته و کارکشته و کار بلد این سالهاست، که با فوکوس روی همین روابط آدمها مخاطب خود را قلقلک می دهد تا به نقد ساختارها در بعد کلان چشم داشته باشد؛ انبوه واکنشها و عکس العملها در بین مخاطب ایرانی که سعی دارد از مرد هزار چهره و موقعیتهای آن برداشت سیاسی کند، دلیل این مدعاست. شاید مسعود شصت چی هزار چهره آقای مدیری ما باشد، که خانواده های ایرانی به مقتضای حال راهی برایش می گشایند تا قدم به محفلشان گذارد و یکی از اعضا گردد. تا با فراز و فرودهایش همراه شوند؛ و هنگامی که معصومانه خیره می شود و جدی ترین جملات را با حماقتی شیرین همراه می کند از خنده ریسه روند و تکه کلام هایش را با وسواسی خاص تکرار کنند؛ و تو از فردا هر که را که می بینی مدام بگوید: به به ! به به! سریالهای مدیری در این چند سال گذشته همواره تو را که مدت هاست از برنامه های تکراری صدا و سیمای ایران دلزده ای، وادار می سازد تا شب ها پای تلوزیون تعمداً با صدای بلند بخندی و بخندی، و شاید در لحظاتی به این باور برسی که پر بیراه هم نگفته اند که "مدیری سلطان طنز ایران است". مدیری در فراز و نشیب شهرت
کسانی که سنی کمتر از من ندارند حتماً مهران مدیری را در نوروز 72 به یاد می آورند با آن تقلید جالب از اجرای زنده یاد منوچهر نوذری در مسابقه هفته. مجموعه ای که با کارگردانی داریوش کاردان و بازی خلاقانه مهران مدیری بعدها سرمشق بسیاری از طنزپردازان شد تا جایی که کار به تقلیدهای تو خالی نیز کشید که البته مقبول عام نیفتاد. این آغاز مدیری در عرصه جدیِ طنز بود. او پیش از آن در زمینه طنز تنها چند کار تئاتر در کارنامه خود داشت. بعد از نوروز 72 گویی استعدادش در این زمینه مکشوف خود و دیگران گشت و ادامه این استعداد منتهی به ساخت یکی از پر حواشی ترین مجموعه های طنز تلوزیون شد و ساعت خوش محبوب ترین برنامه خیلی ها. بگذریم که این ساخته پر حاشیه، مهران مدیری کارگردان را وادار کرد تا 3 سال از بهترین سال های عمر خود را در انزوایی ناخواسته به دور از هرگونه کار هنری سپری کند. ولی شاید این محرومیت آنقدر ها هم که تصور می کرد، فرجامی ناخوشایند در پی نداشت، چرا که بعد از 3 سال مدیری با دست پر، و پخته تر از گذشته پا به میدان گذاشت. و برخلاف آن هایی که موقعیت های مشابه داشتند دچار یآس و ناامیدی از اوضاع موجود نشد. شاید فقط چند نخ سیگار بیشتر در روز. اما در ابتدا، کارها جدید مدیری در زیر سایه نوستالوژی ساعت خوش هیچ گاه محبوبیت این مجموعه طنز را پیدا نکردند، ولی تو گویی مدیری خوش شانس تر از آن بود که توسط مخاطب ایرانی پذیرفته نشود و فرصت ماندگاری در ژانر کمدی ایران را از دست بنهد. اما در سیر ساخت سریال طنز همواره به دام تکرار غلتیدن، کارگردانان تلویزیونی ایران را تهدید کرده است، همانطور که مدیری هم در مسیر کارهای ابتدایش با ساختار تکراری و گاها ملال آور روبرو بود، اما یکی از برجسته ترین شاخصه های مدیری خلاقیت فردی و نوعی هنجارشکنی که با صراحت بیان همراه می شود، وی را به چرخش در ساختار و حال وهوای کارهای بعدیش وادار کرد. و مدیری از کج راه تکرار به جاده مستقیم خلاقیت افتاد و مردم نیز که همواره از پدیده های جدید استقبال می کنند، مدام این سالها در انتظار کاری جدید از مدیری؛ خصوصاً که این بار بزرگنمایی های معمول طنز واگویه ی مسائل روز خودشان بود.
علاوه بر خلاقیت و انعطاف پذیری مدیری از دیگر عواملی که نمی توان از اهمیت آن در موفقیت کارهای مدیری چشم پوشید، همانا همکاری خوب گروهی است. تا بوده مدیری بوده وپیمان قاسم خانی و تیمش. به حق که این کارگردان طنز، خوب توانسته تیم خود را رهبری کند و یکپارچه و منسجم پیش رود. خود وی بارها در میان سریال از بی خوابی ها و زحمات کادر گفته و گاهاً آن ها را به نام خوانده و سر به سرشان گذاشته (ببین این پشت دوربین خواب، خوابش برده) واین هنجارشکنی لطیف را به نوعی قدردانی از همکارانش دانسته است. نباید انکار کرد که بسیاری از هنرپیشه های معروف طنز زمانی که در سریال هایی بازی می کنند که کارگردانی آن را مدیری بر عهده دارد بازی بهتری ارائه می دهند؛ پس هنرپیشه به تنهایی قادر نیست که یک مجموعه را تا حد اعلای موفقیت سوق دهد هرچند که باعث جذب مخاطب بیشتر شود ولی در مجموع دلیل تام و کافی محسوب نمی شود. مجموع هنرمندان و دست اندرکاران و عوامل
این جملات مهران مدیری پخته و کارکشته و کار بلد این سالهاست، که با فوکوس روی همین روابط آدمها مخاطب خود را قلقلک می دهد تا به نقد ساختارها در بعد کلان چشم داشته باشد؛ انبوه واکنشها و عکس العملها در بین مخاطب ایرانی که سعی دارد از مرد هزار چهره و موقعیتهای آن برداشت سیاسی کند، دلیل این مدعاست.
با کارگردانی دقیق و نوشته های بکر که هر روز معانی جدیدی را خلق کرده و به گروه تزریق می کنند، می توانند اسباب موفقیت یک اثر فراهم آورند و بلعکس. اسم علت سوم را می گذارم صمیمیت و عدم ظاهر سازی. بارها اثبات شده که آنچه از دل برآید بی تردید بر دل هم می نشیند. خیلی فرق می کند که خواسته باشی اثری خلق کنی که حرف دل مردم را بزنی یا اینکه فقط به این نیت قدم برداری که مشهور شوی و احتمالاً پولی به جیب زنی. گاهاً افرادی التقاطی مسلک هم پیدا می شوند که بخواهند با زدن حرف دل مردم به شهرت و ثروت برسند. عجیب اینکه هر یک از این نیت ها خود را درون اثر جار می زنند و خلاصه از آنچه پشت پرده گذشته است به خوبی خبر می دهند. مردم هیچ گاه گول نمی خورند یا بهتر بگویم به این سادگی ها گول نمی خورند. پس به ناچار برای اینکه حرفت قبول خاص و عام افتد باید همرنگشان شوی و از دهان آن ها سخن گویی. به این گونه هنرمندان باید هنرمندان مردمی لقب داد؛ آنان که خاستگاهشان از میان مردم بوده است. و اما اگر بخواهم از منظر دیگری نگاه کنم یکی از دلایلی که موجب می شود شخصی یا برنامه ای تبدیل به چهره شاخص در زمینه ای معین گردد خلاء کارهای مشابه است یعنی نبودن رقیب. به راستی اگر در ایران طنزپردازان بی پروا و ساختار شکن دیگر بسیار بودند و رقابت در این میدان تنگ تر از آنی بود که اکنون است آیا باز هم اکثریت مردم روی به یک ساخته مشخص می آوردند؟ بازهم اصرار داشتند وقتی به هم می رسند بی دلیل و با دلیل بگویند: به به! به به! آفرین. تب یک سریال خصوصاً از نوع طنز آن، طوری به سرعت فراگیر می شود که همه را در مدت کوتاهی مبتلا می کند و فردا که در شهر قدم بزنی برای شنیدن اظهار نظرها و تفسیرها اصلاً نیازی نیست که خود را به دردسر اندازی. تفسیرهایی از هر دست و هر نوع؛ گویی که هر فرد فقط و فقط از ظن خود یار سازندگان یک مجموعه طنز می شود و بس و علیرغم اینکه خود کارگردان صریحاً ابراز می کند که دور مقوله سیاست کلاً خط قرمز کشیده و هیچ تمایل ندارد که خود را قاطی این جور بحث ها کند باز می بینی که شایع ترین تفسیرهایی که از کارهای وی می شود تماماً بوی سیاست می دهد. اگر طنز به معنای بازگویی مسائل، مشکلات، تلخی ها، کمی ها و کاستی ها و انتقاد به وضع موجود در قالب شوخی است، چرا مردم ما دوست دارند تمام تلخی و کمی و کاستی را ریشه در سیاست دانسته و به هر طنزی برای اینکه سیاست را نشانه گرفته بخندند؟ کارنامه هنری مهران مدیری
تئاتر
-خرگوش ، سال 1353 ، کارگردان : حمید عالمی
-شوخی ، سال 1356 ، بازیگر ، کارگردان : صدرا رسولی
-تلگراف ، سال 1358 ، بازیگر ، کارگردان : مهدی شریفی
-پلنگ نادان ، سال 1362 ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی
-یک طنز و یک غم آوا ، سال 1364 ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی
-ساعت عمو اسکندر ، سال 1366 ، آهنگساز ، کارگردان : حسن شکلاتی
-آرسنال ، سال 1367 ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی یوسفی
-پانسیون ، سال 1368 ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی یوسفی
-سیمرغ ، سال 1369 ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی
-هملت ، سال 1370 ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی
-کیسه بوکس ، سال 1371 ، بازیگر سریال
-سریال مشتهای کوچک ، کارگردان: ثریا قاسمی، بازیگر ، 1371
-سریال حکایتها ، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر،1371
-سریال پندهاواندرز ها، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر، 1371
-سریال نوروز 72 ، کارگردان : داریوش کاردان ، بازیگر ، 1372
-سریال باغ گیلاس ، کارگردان : مجید بهشتی ، بازیگر ، 1372
-سریال پرواز 57 ، بازیگر/ کارگردان ، 1372
-سریال ساعت خوش ، بازیگر/ کارگردان ، 1373
-سریال سال خوش ، بازیگر/ کارگردان ، 1374
-سریال نوروز 76 ( شبکه 2 ) ، بازیگر/ کارگردان ، 1376
-سریال نوروز 76 ( شبکه 1 ) ، بازیگر/ کارگردان ، 1376
-سریال 77 ، بازیگر/ کارگردان ، 1377
-سریال ببخشید شما ، مجری/ کارگردان ، 1378
-سریال پلاک 14 ، بازیگر/ کارگردان ، 1378
-سریال 90 شب ، بازیگر/ کارگردان ، 1379
-سریال طنز 80 ، بازیگر/ کارگردان ، 1380
-سریال دردسر والدین ، کارگردان: مسعود نوابی ، بازیگر، 1381
-سریال پاورچین ، بازیگر/ کارگردان ، 1381
-سریال نقطه چین ، بازیگر/طراح صحنه و لباس/کارگردان ،1382
-سریال جایزه بزرگ ، بازیگر/ کارگردان 1384
-سریال شبهای برره ، بازیگر/ کارگردان 1384
-سریال باغ مظفر ، بازیگر / کارگردان 1385
-سریال مرد هزار چهره ،بازیگر / کارگردان 1387 فیلم سینمایی
-دیگه چه خبر ؟ ، کارگردان : تهمینه میلانی ، دستیار طراح صحنه 1372
-دیدار ، کارگردان : محمد رضا هنرمند ، بازیگر ، 1372 -توکیو بدون توقف ، کارگردان : سعید عالم زاده ، بازیگر و بازیگردان ، 1381 رادیو
-بازیگر داستانهای شب رادیو
-دیوانه از قفس پرید به کارگردانی بهزاد فراهانی ، 1370
-دژ به کارگردانی اکبر زنجانپور ، 1370
-واسکادلوگاما به کارگردانی جواد شیرگر ، 1371
-موشها و آدمها به کارگردانی محمد عمرانی ، 1371 -گوینده برنامه جلوه های پایداری موسیقی
-کاست برای کودکان ، بازیگر ، کارگردان : بهروز غریب پور، 1372
-دلتنگی ها ، دکلمه اشعار هاتف علیمردانی ، 1378 -از روی سادگی، خواننده، موسیقی بابک بیات و فردین خلعتبری، 1379
-خوانندگی بر روی فیلم سینمایی همنفس ، موسیقی : فردین خلعتبری ، 1382
-خوانندگی بر روی سریال مهر و ماه ، 1383
-اجرای کنسرت به همراه ارکستر مجلسی ، موسیقی: فردین خلعتبری ، 1384
-خوانندگی بر روی سریال شبهای برره، موسیقی محلی، 1384

فرهنگی بازدید : 16 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

نگاه اهالی تئاتر به رویدادهای مهمتئاتر 86 به روایت تصویر


سال 86 سال پر فراز ونشیبی برای اهای تئاتر بود . تعطیلی چند ماهه تئاتر شهر برای باسازی و به قول برخی به بهانهباز سازی ، اهالی تئاتر را کلافه کرده بود و باعث شد تئاتر کمتری بروی صحنه برود.
با این این وجود حضور بزرگان تئاتر بهرام بیضائی و حمید سمندریان بعد از سالها دوری از صحنه نکته قابل توجهی بود. وتعداد زیادی از علاقمندان تئاتر را به سالن ها کشاند.غمناکترین حادثه برای دوستداران تئاتر درگذشت اکبر رادی بود.
طبق نظر سنجی همشهری نوروزاز اهالی و اساتیدتئاتر آمار ذیل بدست آمده است:
چهره سال 86 اکبر رادی 31% حمید سمندریان 19% بهرام بیضایی 11% ممتنع 13% متفرقه 26% نمایشهای برتر اجرای ملاقات بانوی سالخورده 20%اجرای افرا 18% اجرای کوارتت5% متفرقه 17%ممتنع 42%

رویداد های مهم تعطیلی چند ماه تئاتر شهر 28% درگذشت اکبر رادی 19% اجرای نمایش بانو سالخورده وافرا 11%متفرقه 42%

گرد آوری :گروه فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.comمنبع

فرهنگی بازدید : 23 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

میزان جهالت سرزمینی که محمد(ص) در آن قدم گذاشت


پیامبر اسلام (ص) در شهر مکه، واقع در منطقه حجاز، در شبه جزیره عربستان متولد شدند. زمان ولادت ایشان مقارن با دوران جاهلیت بود. مطالعه دوران جاهلیت از آن جهت اهمیت دارد تا که دریابیم پیامبر در چه دورانی بدنیا آمد و با چه افکار بدوی روبرو بود و مسئولیت هدایت ایشان (در برابر آداب ورسوم خرافی آنان که بسیار هم ریشه دار بود) اگر نگوئیم نا ممکن بسیار سخت بود از این جهت در این مقاله سعی می کنیم به بررسی سرزمین و اداب ورسم ملتی بپردازیم که پذیرای پیامبر بزرگ اسلام شد. تا هرچه بیشتر باتاثیرگذاری موثر اسلام بر عرب جاهلی آشنا شویم.دوران جاهلیت
تقریباً از 200 سال قبل از بعثت، تا زمان بعثت پیامبر اسلام (ص) را دوران جاهلی می‌گویند؛ و منظور از جاهلیت انجام هر عمل خلاف و نادرست است که از روی جهل باشد. عرب صحرانشین به صورت جدی پایبند به دین خاصی نبوده و ظاهربین و مادی بوده است. اعراب شهرنشین هم معمولاً بت‌پرست بوده و بتهایی از سنگ و چوب و خرما را می‌پرستیدند، که گاهی در هنگام فقر همین بتها را آرد کرده و می‌خوردند. رسم دخترکشی در میان آنها امری عادی بوده و جنگ و نزاع میان قبایل به صورت یک سنت معمول درآمده بود. اعتقاد به ارواح در میان آنها رواج داشته و توهم و خرافات در زندگی آنها تأثیر گذاشته بود. ولی پیامبر (ص)، بت پرستی را برانداخت و زندگی عرب را که یکسره غرور و تعصب بود، جاهلیت خواند و محکوم کرد. آزادیهای بی‌حد آنها را با گسترش اخلاق و عفت محدود کرد و از آنها که همیشه با هم نزاع می‌کردند، مردمی متحد پدید آورد.تاریخ نویسان جهان اعم از دوست و دشمن در این امر متفق هستند که مردم سرزمین عربستان در دوران پیش از اسلام :
1 - به علت ناسازگاری محیط زیست ، بیشتر به صورت چادر نشین زندگی می کردند و راه تامین معیشت آنها به همین علت ،نه از راه کشاورزی ونهدام پروری بوده است بلکه از راه چپاول و غارت یکدیگر و کشت و کشتار دیگر قبایلصورت می گرفته است تا بدان وسیله دست کم چند روزی شکم قحطی کشیده خود را از چنگال دیو گرسنگی برهانند .
2 - جز اهل یمن و شام ، چند واحه محقر و بی اهمیت در صحرای سوزان عربستان ، و چند قریه یا شهر کوچک ( اگر بتوان آن را شهر نامید ) که بزرگترین و آبادترین آنها مکه و یثرب بوده است ، اثری از آبادی و تمدن در آن سرزمین سوخته دیده نمی شد .
3 - ثروت و مکنت در دست فئودالهای بت پرست و سردمداران قبیله قریش ، و احیانا یهودیان یثرب و دیگر واحه های نزدیک آن می گردید . و دیگر مردمان آن سرزمین خشک را جز آه سوزان که از شدت فقر و درماندگی از سینه های لخت و برهنه آنانبیرون می آمد ، دودی از اجاق ها بر نمی خاست ؛ به جز اشک یأس و حرمان که از دیدگان بی فروغ مردم آن سامان جاری بود،آبی در دیگها نمی جوشید .4- ناسازگاری محیط و چادر نشینی ، شلاق بادهای سوزان موسمی بیابان خشک و سوزان ، قتل و غارت وخونریزی و خون آشامی برای سیر کردن شکم خویش حتی برای چند روز ، فقر و بی نوایی ، سختی معیشت ، درنده خوئی ، و هزار بدبختیهای دیگر ، عواطفرقیق انسانیت و بشریت را از آن مردم بی نوا و بد بخت چنان سلب کرده بود که برخی از آنان به دست خویش پاره جگر خود و دختران نوزاد بی نوا و ناتوان خود را زنده زنده در خاک می کردند تا سرباری بر سفره تهی و بی نان خود نبینند ؛ و بدبخت و سیه روزی ، سیه روزتراز خویش ، به جامعه از هم گسیخته و فقیر بیابن سوخته حجاز تحویل نداده باشند .
« ای پیامبر ! به آنان بگوئید بیائید تا بگویم چه چیز را خداوند بر شما حرام کرده است .
اینکه بر خدا شریکی قرار ندهید ، اینکه بر پدر و مادر به نیکی رفتار کنید ( بر آنها ستم روا ندارید )
و اینکه فرزندان خود را بر اثر فقر و تنگدستی نکشید . » (انعام / 151)« شما ای مردم ! فرزندانتان را از بیم تنگدستی و پریشانی نکشید . این ما هستیم که شما
و آنها را روزی می دهیم . کشتن آنها گناهی بس بزرگ ( و نا بخشودنی ) است . » (بنی اسرائیل /31)« در آن روز ( روز قیامت ) از دختران زنده بگور شده سوال می شود که به چه گناهی کشته شده اید ؟! » ( تکویر /9 ) کسانی که « دختران را زنده بگور می کردند » ، از آن جهت می ترسیدند که :1 _ در جنگ و گریزها و قتل و غارت ها ، دختران نه تنها دست و پا گیرند ، بلکه به سادگی بر اثر فقر و تنگدستی به ننگ و فحشا کشیده شده و آبروی خانواده خود را بر باد می دهند .
2 – بعلت خصوصیات جسمانی که دارند به سادگی در شکست ها و عقب نشینی ها به دست دشمن گرفتار شده و به اسیری و بردگی برده می شوند .
3 – در قبیله و خانواده نقش مصرف کننده را برعهده دارند و سربار سفره تهی و خالی از نان آنان خواهند بود و جای مردان و پسرانکارآمد و فعال خانواده و قبیله را خواهند گرفت :
« و اگر یکی از آنان به دختری مژده داده شود ، از شدت خشم و اندوه رخسارش به سیاهی گراید
و خویشتن را از چنین مژده( نکبت باری ) پنهان کند ؛ ( و با خود می اندیشد که ) آیا او را
به خواری و ذلت نگهدارد یا او را به زیر خاک پنهان سازد ؟ » ( نحل / 58-59 )
دخترانی که به این ترتیب زنده می ماندند ، وضع زندگیشان معلوم بود . گذشته از آن ، زن در جامعه آن روز عربستان مقامی و محلی از اعراب نداشت . در نظر مردان کالایی بود برای اطفاء شهوت مردان ؛ و گاهی چون دیگر کالاها ، به فرزند ارشد به ارث می رسید و وارث در حقیقت مالک الرقاب او بوده و آزاد بود که او را به هر کسی که می خواهد ببخشد و یا تزویج نماید ، کنیزکان خود را به خودفروشی وامی داشت و آن کنیز هم مجبور بود تا درآمدی را که از این راه به دست آوردهبه ولی نعمت خویش تسلیم کند و یا بنا به خواسته و اراده ارباب ، خود را در آغوش این و آن اندازد و از ارث محروم باشد و همچنین اسیر و برده ، رانده شده ، منفور و عنصری پلید و فاقد ارزش و مایه دردسر ، و سربار جامعه به حساب آید و بالاخره نه تنها اختیاری در مال و منال خود نداشته باشد ، بلکه حق حیات و نحوه زیستن نیز از او سلب شده باشد .
خداوند تبارک و تعالی می فرماید : « با جبر و اکراه کنیزکان خود را به زنا واندارید آنهایی که خواهان عفت می باشند ،
شما با این کار در پی مال دنیا هستید . آن کس که انها را با اکراه وامی دارد ،
خداوند پس از ان آمرزنده و با رحمت است . » (نور/33)
روش عرب با « زن» در پیش از اسلام چنین بوده است . اینکه می گوییم زنان عرب ، از آن روست که بدنبال بحث خود در سرزمینحجاز هستیم . وگرنه « زن» در همان روزگار ، در هیچ قوم و مذهبی به عنوان یک انسان آزاده به حساب نمی آمد .نعصب خشک و بی جا را کنار بگذاریم و تاریخ ادیان و ملل را ورق بزنیم تا صحت این مدعا بر ما روشن شودو دریابیم که این تنها « اسلام » است که « حدود و حقوق زن » را به عنوان « یک انسان آزاده » کاملا محترم می شمارد . اکنون با توجه به وضع رقت بار زندگی اعراب آن روز ، و مقام و موقعیتی را که زن در چنان اجتماعی داشت ، و دردسرهایی که او بدنبالخود برای هر خانه و قبیله ای می کشید ، نظر اسلام رادرباره زن ، در خلال رفتار حکیمانه رسول خدا (ص) با این « فرشته آسمانی »که خداوند شریک و دمساز مرد آفریده ، و سکون و ارامش زندگی را در کنار او مقرر داشته است ، به مطالعه می نشینیم قبیله قریش و نیاکان پیامبرقبیله قریش که پیامبر (ص) از میان آنها بپاخاست، یکی از بانفوذترین قبایل عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. بیشتر شهرت قریش مربوط به "قصی بن کلاب" جد چهارم پیامبر اسلام (ص) است. "عبدمناف" فرزند قصی، جد سوم پیامبر (ص)، از نجابت و خوشرفتاری خاصی با مردم برخوردار بود. "هاشم" جد دوم پیامبر (ص) نیز جزو چهره‌های درخشان قریش بود، و فرزند او "عبدالمطلب"، جد اول پیامبر (ص) از نامی‌ترین و عاقل‌ترین افراد عرب در زمان خود به شمار می‌رفت. او بود که چاه زمزم را که پر شده بود حفر کرد و وظیفه آب دادن به حاجیان و رسیدگی و پذیرایی از آنها به او رسید. نسل پیامبر (ص) به حضرت اسماعیل‌ (ع) رسیده که همه آنها حنیف یعنی یکتاپرست بوده‌اند.
عبدالله، پدر پیامبر (ص) کوچکترین پسر عبدالمطلب، در میان قریش از لحاظ زیبایی و حجب و حیا مشهور بود. او با آمنه (سلام الله علیها) دختر وهب که به پاکی و عفت معروف بود ازدواج کرد. عبدالله برای تجارت به شام رفت و در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه بستری گردید. او در سن 25 سالگی در مدینه وفات یافت.
بدین ترتیب پیامبر (ص) در روز هفدهم ربیع الاول عام الفیل (مطابق سال 580 میلادی) در شهر مکه متولد گردید. عام الفیل، یعنی سالی که فردی به نام ابرهه به دستور پادشاه حبشه (نجاشی) با سپاه زیادی تصمیم به ویران کردن خانه خدا گرفت. ولی قبل از انجام این عمل دسته‌ای از پرندگان که با منقار و پاهای خود، سنگهایی را حمل می‌کردند در بالای سر سپاه ظاهر شدند و این سنگها را روی سر سپاهیان ریختند که باعث از بین رفتن سپاه شد.
در روزی که حضرت محمد (ص) به دنیا آمدند، گفته‌اند که:
1-تمام بتها به رو، بر زمین افتادند.
2-ایوان کسری در آن شب به لرزه درآمد و چهارده کنگره آن ریخت.
3-دریاچه ساوه که سالها آن را می‌پرستیدند خشک شد.
4-در بیابان سماوه که سالها کسی در آن آب ندیده بود، آب جاری شد.
5- آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود، خاموش شد.
6-تختهای پادشاهان جهان سرنگون شد.
7-در همان شب، نوری از سرزمین حجاز تابید و تا مشرق ادامه پیدا کرد و ...

آمنه (سلام الله علیها) در زمان بارداری می‌گفت که هرگز احساس نکرده که باردار شده و هیچگاه باری سنگین همچون زنان دیگر را در خود نیافته است. گفته‌اند پیامبر (ص) در هنگام متولد شدن پاکیزه و تمیز بود و خون و چیزهای دیگر به همراه او از شکم مادر خارج نشد. همینطور می‌گویند زمانی که پیامبر (ص) متولد شد سر به سوی آسمان بلند کرد و سپس برای خداوند تبارک و تعالی سجده نمود.
آمنه (سلام الله علیها) می‌گوید در هنگام ولادت پیامبر (ص)، کسی به او گفته بود که او سرور آدمیان را به دنیا آورده است، پس او را "محمّد" بنامد. وقتی عبدالمطلب از این جریان اطلاع یافت، گوسفندی را کشت و گروهی از بزرگان قریش را دعوت کرد و در آن جشن نام پیامبر را محمد یعنی ستوده شده قرار داد.

فرهنگی بازدید : 40 سه شنبه 06 مرداد 1394 نظرات (0)

نماد شناسی آتش


در روز آتشو روز سپردن بدیها به آتش به نماد شناسی و فلسفه آتش در ملل مختلف می پردازیم ازدوران پیش از تاریخ آتش مورد احترام و پرستش بود. کشف آتش توسط انسان نخستین ، بزرگترین و اثرگذارترین کشف انسان بود . انسان نخستین، شاید با الهام از رعد وبرق که بر درختان می خورد وآتش می گرفت، اولین جرقه اکتشاف در ذهن اش بوجود آمد .او با کشف آتش قدم در مرحله دیگری گذاشت توانست بر تاریکی وترس و جهل خود غلبه کند شاید برای همین است که اتش برایش مقدس شد،علاوه بر آن کشف آتش نقطه عطفی در صنعت بود و انسان ابزار ساز بوجود آمد.ودر تمدنهای مختلف آتش با نمادهای متفاوتی و وکم وبیش یکسان وجود دارد.در این مقاله بطور اجمالی رد پای آتش را در ملل مختلف دنبال میکنیم.

آتش (FEU/Fire)

اغلب وجوه نمادگرایی آتش در فلسفه ی هندو خلاصه شده، جایی که آتش از اهمیتی خاص برخوردار است. آگنی، ایندرَه و سوریَه، آتشهای عالم خاکی، برزخی و آسمانی هستند؛ یعنی آتش معمولی، صاعقه و خورشید. بعلاوه، دو آتش دیگر وجود دارد: آتش رسوخ یا جذب(وَیش وانَرَه) و آتش انهدام(وجه دیگری از آگنی)، و پنج وجه از آتش آیینی که همچنان آگنی است.

در یی چینگ، آتش با جنوب، رنگ سرخ، تابستان و قلب مرتبط شده است. در ارتباط آتش با قلب، چه آتش نماد اشتیاقها و نفسانیات(به خصوص عشق و خشم) باشد، چه نماد روح(آتش روح، که در ضمن نفخه است و سه خطی لی)، و چه معرفت شهودی که در گیتی از آن سخن رفته(4:10 یا 4:27)ثابت و بدون تغییر است. مفهوم مافوق طبیعه ی آتش از ارواح آواره(آتشهای طبیعی، فانوس خاور دور) تا ذات الهی، برهمجا گسترده شده است، چرا که برهما(بر طبق گیتا4:25) همذات با آتش است.

آتش نماد الهی اصل آیین مزدیسنا است. نگهبان آتش مقدس مقامی بوده که از روم باستان تا آنگکور وجود داشته است. نماد آتش تطهیرکننده و مولد، از غرب تا ژاپن گسترده بوده است. آیین کاتولیکی"آتش جدید" در شب عید عید پاک جشن گرفته می شود. این شب در آیین شینتو با سال نو تلاقی می کند. طبق برخی روایات، حضرت مسیح (و حواریون) اجساد را با عبور از آتش کوره ی آهنگری زنده کرده اند. "زبانهای آتش پنطیکاست" وجود دارد.

بودا آتش درون را جانشین آتش قربانی در آیین هندو کرده است که این آتش درون هم ،دانش رسوخ کننده است و هم اشراق و نابودی پوشش تن.

در آیین های سلتی به آتش به عنوان عنصری آیینی و نمادین فقط در اطلاعات غیر مستقیم، مانند تذکره ی اولیاء، برمی خوریم. فقط متون ایرلندی نامی از جشن بلتاین، یا آتش بل، در اول ماهِ مه یعنی آغاز تابستان برده اند. در روئیدها آتش بزرگی روشن می کردند و از میان آتش چهارپایی را عبور می دادند تا آن چهارپا از بیماریهای فراگیر حفظ شود.

بسیاری از آیین های تطهیر با آتش، و به طور کلی "مناسک گذر"، از خصوصیات فرهنگهای زراعی است. در واقع، این آیین ها نماد آتش سوزی مزارع هستند که پس از پوشش سبزی از طبیعت زنده دیده می شود.

آیینِ آتشِ جدید، که هنوز در روزگار ما توسط چورتی ها در لحظه ی اعتدال استوایی، یعنی سوختن زمین قبل از درو، برگزار می شود، اسطوره ی آتش را تداوم می بخشد. چورتی های تل عظیمی از هیزم را آتش می زنند و در آن قلب پرندگان و حیوانات دیگر را می سوزانند(ibid.). قلب پرندگان نماد ذات الهی است، و سرخپوستان به طور نمادین خاکستر شدن خدایان همزاد ذرت را تکرار می کنند.

برخی از جسدسوزیهای آیینی مبتنی بر این باور است که آتش را به عنوان ناقل یا قاصد دنیای زندگان به دنیای مردگان پذیرفته اند. از این رو، در مراسم تشییع یک میت، تله توئها دسته دسته به قبرستان می آیند و دو تل آتش روشن می کنند، یکی در بالای تابوت و دیگری در پایین آن. در آتش بالای سر میت سهمِ خوراکی را که برای او در نظر گرفته شده می گذارند، و آتش بر عهده می گیرد این نذورات را منتقل کند.

همانگونه که شعاعهای خورشید نماد باروری، تطهیر و اشراق است به همان ترتیب، شعله های آتش این نمادها را القا می کند. اما در ضمن آتش وجهی منفی را عرضه می دارد: آتش با دود خود تیره و خفه می شود؛ آتش می سوزاند، پاره می کند، نابود می کند: این آتش هوس، آتش مجازات، آتش جنگ. بنابر تفسیر تحلیلی پل دیل، آتش زمینی نشانه ی خرد است، یعنی آگاهی، با تمام چند وجهی گری اش. آتش بالارونده به سوی آسمان، نشانه ی جهش به سوی معنویت است، عقل تحت شکلی تغییر یابنده و رشد کننده خادم روح است. اما در ضمن، شعله ی لرزاننشان آن است که آتش از یک سوی نشانه ی عقل باشد و از سوی دیگر فراموش کننده ی روح.

آتش در ادیان واسطوره های ایرانی

آذر،آتش(آتُر) ایزدی است که او را پسر اورمزد به شمار آورده اند و آتش روشن نشانه مرئی حضور اورمزد است. تقدس و گرامی بودن آتش ریشه کهن دارد. قرینه هندی خدای آتش، آگنی است که در اسطوره های هندی رابط میان خدا و آدمیان است.

در آیینهای زردشتی آتش مرکزیت دارد. بجز سه گروه آتش مقدس آیینی(نک مبحث بهرام) ئ پنج نوع آتش مینوی(نک مبحث تیشتر)، سه آتش یا آتشکده بزرگ اساطیری نیز وجود داشته که عبارت بودند از آذرفَرَنبَغ(آتش موبدان)، آذر گُشنسب(آتش ارتشتاران) و آذربُرزین مهر(آتش کشاورزان). این سه آتکده به ترتیب در فارس، آذربایجتن و خراسان به دست یه قهرمان زمینی یعنی جمشید، کیخسرو و کی گشتاسب تاسیس شده است. برای شخصیت مینوی آتُر یا آتش در اوستا اسطوره هایی نقل شده است. ستیزی که میان این ایزد با ضحاک(اژی دهاک) سه پوزه بدآیین برسرفره ایزدی در می گیرد یکی از این اسطوره هاست.اژی دهاک ویرانگر برای دستیابی به فرّه ایزدی می تازد و آتش سعی در نجات آن دارد. اژی دهاک تهدید می کندکه هرگز نخواهد گذاشت آتش روی زمین بدرخشد و آتش تهدید می کند که اگر اژی دهاک بر فرّه دست یابد چنان بر پشت و دهان او آتش خواهد افروخت که تاب راه رفتن نداشته باشد، و اژی دهاک از بیم، دست پس می کشد.

اسطوره دیگری از آتش، با آتش وازیشته، آتشی که در ابرهاست، در نبرد تیشتر با دیو خشکسالی شکل می گیرد. آتش بهرام خود شخصیتی اساطیری است که همچون شاهی بر تخت می نشیند و با دیوان مینوی نبرد می کند. برای قبولاندن دین زردشت به گشتاسب، ایزد آذر همراه با بهمن امشاسپند و اردیبهشت امشاسپند به دربار او وارد می شوند و حقانیت این آیین را بر او روشن می سازند.

در سفر آسمانی ارداویراف، ایزد آذر یکی از راهنمایان اوست.
ماخذ:تاریخ اساطیر ایران ،ژاله آموزگار،انتشارات سمتفرهنگ نمادها،ژان شوالیه،آلن گر بران،ترجمه سودابه فضایلی،انتشارات جیحونتهیه و تدوین گروه فرهنگ و هنر سیمرغ.نسرین شاهرخی.
منبع:www.seemorgh.com

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 99
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 101
  • بازدید ماه : 115
  • بازدید سال : 936
  • بازدید کلی : 8,114