loading...
فرهنگی
فرهنگی بازدید : 16 جمعه 19 تیر 1394 نظرات (0)

اختصاص 4 میلیارد تومان برای زنده نگهداشتن فرهنگ عاشورا.


به گزارش خبرنگار مهر، محمدحسین صفارهرندی وزیر ارشاد عصر امروز در نشستی خبری با تشریحاقدامات این وزارتخانه در خصوص زنده نگه داشتن واقعهعاشورا، گفت: وزارتخانه ای که عنوان فرهنگ را بر پیشانی خود دارد و از سوی دیگر متولی شورای فرهنگ عمومی کشور نیز هست، نمی تواند نسبت به این مقوله مهمبی تفاوت باشد از اینرو در طول دو سال و اندی که دولت نهم مسئولیت اداره کشور را بر عهده گرفته، وزارت ارشاد بحث همراهی با مقوله عزاداری سالار شهیدان رادر شکل و جایگاهی که برازنده این عظمت الهی است، در دستور کار خود قرار داده که سال گذشته نیز با استقبال خوب عزاداران حسینی به ویژه هیئتهای مذهبی مواجه شد.

وی افزود: ما از ابتدای سال قمری گذشته این مهم را با تشکیل ستادی به نامعاشورائیان فجرآفرین در دستور کار قرار دادیم که نتیجه آن پدید آمدن محصولات فرهنگی متعددی است که می تواند به هیئتها و مساجد کشور اهدا شود و یا از ورود برخی مسائل مورد اشکال و اعتراض در این ایام جلوگیری شود. در این راستا 140 عنوان کتاب برتر را در زمینه فرهنگ و تاریخ عاشورا انتخاب کرده ایم و سفارش چاپ آنها را در تیراژ قابل توجه داده ایمکه این کار تقریباً تمام شده وبه زودی هم توزیع می شوند.

صفارهرندی اضافه کرد: بخشی از این اقدامات هم در تولید کاستها و کلیپهای صوتی است که بخش کوتاهی از مواعظ و سروده های متناسب با فلسفه عاشورا در برگرفته اند. این کاستها هم به ویژه در شبکه حمل و نقل شهری در تیراژ قابل توجهی توزیع می شود.

وزیر ارشاد گفت: برای انتقال این کتابها و تولیدات فرهنگی به جامعهبیش از 5 هزار نفر از مبلغان مذهبی و مداحان کشور را که همگی مورد تائید حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی و مراجع دیگر هستند، بسیج کرده ایم. همچنین اهدای کتاب بهسه هزار و 500مسجد و برپایی نمایشگاه های کوچک کتاب در ایام محرم از دیگر اقدامات وزارت ارشاد خواهد بود.

وی از همکاری وزارتخانه متبوعش باوزارتآموزش و پرورش و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان برای زنده نگه داشتن واقعه عاشورا خبر داد و افزود: بیش از5 هزارمدرسه کشور را در مقطع متوسطه انتخاب کرده ایم و در این ایام علاوه بر اهدای کتابهای نوحه سرایی و مداحی متناسب به مخاطبان، نمایشگاهی با 65 پوستر در مدارس برگزار می کنیم و پرچمها و شالهای عزا را به دانش آموزان هدیه می کنیم.

صفارهرندی گفت: اهدای برخی لوازم شامل بسته های فرهنگی، کتابهایی درباره عاشورا، کتابی از رهنمودهای رهبر انقلاب و کتابی درباره آداب عزاداری را به بیش از 30 هزار هیئت مذهبی که دارای شناسنامه اند، از دیگر اقدامات وزارت ارشاد در این باره خواهد بود.

وی همچنین از تهیه بنرهایی با تصاویر متناسب با واقعه عاشورا در تیراژ بیش از10 هزار نسخه و توزیع آن به جای شمایلهایی که به ائمه معصومین نسبت داده می شود، خبر داد.

وزیر ارشاد ادامه داد: از دیگر کارهای ما به صحنه بردن نمایشنامهارزشمندی است که اهالی هنر نمایش در تدارک آن هستند که به محضآماده شدن، در مدت زمان قابل توجهی و در محیطی بزرگ در تهران به نمایش درخواهد آمد. همزمان اجرای نمایش خورشید کاروان را در 12 استان کشور خواهیم داشت. در 7 استان کشور هم نمایش غریبه شام را به روی صحنه خواهیم برد.

صفارهرندی از تهیه فیلمی پرهزینه درباره واقعه عاشورا خبر داد و گفت: یکی از هنرمندان سینمایی ما (احمدرضا درویش) پیشنهاد پروژهتاریخیبزرگ و پر هزینه ایرا داده که در معاونت سینمایی هم به تصویب رسیده و مقدمات اجرای این کار هم فراهم شده است. امیدوارم سال 87آغازی باشد برای این پروژه بزرگ.

وی همچنین ابراز امیدواری کردمراسم فجر آفرینان عاشورایی امسال هم برگزار شود. صفارهرندی همچنین از ادامه بیمه اعضای هیئتهای مذهبی در ایام محرم خبر داد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان با اشاره به اعتبارات مصرف شده در سالهای گذشته برای زنده نگه داشتن واقعه عاشورا، گفت: اواخر سال 84 رئیس جمهور با اهدای مبلغی در حدود 11 میلیارد تومان موج همراهی دولت با عزاداریهای مردمی را کلید زد. در سال 85 با توجه به جهت گیریهای نرم افزاری ما، توانستیم با اعتبار کمتری نزدیک به 6 میلیارد تومان این کار را انجام دهیم و در سال جاری هم با اهمیت دادن به توان نرم افزاری مان، توانسته ایم با 4 میلیارد تومان این برنامه ها را تدارک ببینیم

فرهنگی بازدید : 40 جمعه 19 تیر 1394 نظرات (0)

نگاه به جوانان باید شجاعانه اصلاح شود .


کلهر مشاور رسانه ای رئیس جمهور در گفت وگو با خبرنگار سرویس سیاسی برنا جوانان را مخاطب اصلی و عمده بسیاری از پروژه های در دست احداث در استان های کشور که ماحصل سفر رئیس جمهور و هیات دولت به این استان هاست، اعلام کرد و گفت: بیش از 2 دهه برنامه های کشور به نام جوان ها بوده و از این اسم زیاد استفاده می شده، اما واقعا رویکرد و جهت گیری برنامه های کشور برای جوانان نبوده است. وی افزود: ما نیازمند یک بازنگری کلی نسبت به این مقطع سنی هستیم. مشاور رسانه ای رئیس جمهور با بیان این که در فرهنگ ما به لحاظ تاریخی و به خصوص بعد از صفویه دچار این مشکل و انحطاط فرهنگی هستیم که جوانی مترادف با جهالت است، خاطر نشان کرد: یک نوع پیرگرایی در فرهنگ ما بروز می کند و متاسفانه زیباترین تصویر در کشور ما پیرمردی است که نوه خود را بغل کرده و این مقطع وسط، که جوانی است به عنوان عیب زندگی دیده می شود.وی ادامه داد: از جوانی در دین مبین اسلام به عنوان گل زندگی یاد شده است.کلهر تاکید کرد: نگاه به جوانان و کارکردهای آنان باید شجاعانه در تمام سازوکارهای حقوقی ، قانونی و تصمیم گیری‌های ما اصلاح شود.وی در مورد استعفای خود توضیح داد: رئیس جمهور در نشست خبری خود با خبرنگاران اعلام کرد که سلسله استعفا در دولت تمام شده و من هدفم این بود که این نکته را متذکر شوم که هیچ کس از آنچه در دل دیگران می‌گذرد خبر ندارد.مشاور رسانه ای رئیس جمهور کشورمان با بیان این که استعفا به معنای طلب عفو کردن است، گفت: متاسفانه در جامعه ما برخی رسانه ها استعفا رابه قهر کردن و یا تنبیه کردن تعبیر کردند.وی افزود: استعفا به معنای آمدن گزینه بهتر است
فرهنگی بازدید : 34 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

روایت ساخت قطعه «نینوا» از زبان «حسین علیزاده»


به گزارش فارس محبوبیت قطعه «نینوا» در زمان انتشارش فروش بالایی را برای آن رقم زد، که برای یک آلبوم موسیقی در ایران بعد از انقلاب تا آن زمان بی سابقه بود. برخی کارشناسان میزان محبوبیت این قطعه را با قطعه «ای ایران» روح الله خالقی برابر دانسته‌اند.حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده چیره دست تار در گفت‌وگو با خبرنگار موسیقی فارس دریادآوری چگونگی ساخت قطعه مشهور «نینوا» گفت: من بچه خیابان خیام هستم و یکی از سرگرمی ما بچه‌ها در آن موقع راه‌اندازی دسته بود. من نمی‌خواهم تبلیغ وابستگی مذهبی کنم ولی همیشه اسمم را دوست داشتم و از آنجایی که من در روز عاشورا متولد شده‌ام، مادرم اسمم را حسین گذاشته و «علی‌زاده» هم هستم! .
وی ادامه داد: من از موضع یک متخصص موسیقی می‌گویم که با نینوا بیشتر بعد از انقلاب و اول انقلاب آشنا شدم و برایم اسم بسیار زیبایی بود.خیلی‌ها تفاسیر مختلف راجع به نینوا کردند و این قطعه را برای خودشان دانستند.
وی افزود: نینوا آن واژه‌ای است که ما همه حس‌ها را می‌توانیم درباره آن داشته باشیم. اگر می‌خواهند موضوع و حس مبارزه امام حسین(ع) را به آن اطلاق کنند، من افتخار می‌کنم.
این آهنگساز در خصوص اینکه برخی این قطعه را به جای نینوا، نی‌نوا اطلاق می‌کنند، اظهار داشت: «نینوا» اسم زیبایی است که یک معنای چند بعدی می‌توان به آن داد. هم«نینوا» است هم «نوای نی» است و هم قطعه‌ای که این نی می‌نوازد در دستگاه نواست. به همین جهت نینوا یک قطعه ملی شد و هر کس با هر عقیده‌ای با این قطعه ارتباط برقرار کرد.
وی ادامه داد: من دوستان بسیار زیادی با عقاید مختلف با این قطعه پیدا کردم و خودم مدیون قطعه‌ نینوا هستم که در یک زمانی در ذهن من اتفاق ‌افتاد. زمانی که من شاهد آن بودم که جنگ شروع شده بود و همه داشتند در زمینه‌ موسیقی برداشت خودشان را می‌کردند. در آن زمان مسئولان موسیقی از من خواستند که بیایید در مورد اتفاقاتی که در جنگ افتاده قطعه بسازید. من گفتم اولاً نمی‌توانم کار سفارشی بسازم چرا که باید با حس خودم بوجود بیاید و ضمن اینکه هر کسی جنگ را یک جور می‌بیند .
این نوازنده تار بیان داشت: نمی‌گویم که این قطعه را برای جنگ ساختم ولی در شرایطی بود که در جنگ زندگی می‌کردیم . یادم هست یکبار یک نفر از من پرسید که نینوا چه رنگی است؟ گفتم یک افق تیره‌ای است که رنگ قرمزش غالب است چرا که ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یک غروب اتفاق افتاد. البته اولین جلد نینوا با طرحی از رضا درخشانی به همین رنگ چاپ شد.
وی در خصوص مدت زمان ساخت این قطعه گفت: نوشتنش چیزی حدود 2 سال طول کشید و اما ایده‌اش 5-4 ماه ولی ایده کلی‌تر آن به سال 56 برمی‌گردد. من در آن سال یک طرح اولیه از دستگاه نوا داشتم که در حافظیه اجرا شد و چیدمان و فانتزی این جریان به سالهای 56-55 برمی‌گردد که کم کم این ایده را برایم آورد. تمام هنرمندان یک اثر می‌سازند و دائم این را با روایتهای دیگر بیان می‌کنند. من هم دائم با شکل‌ها و شیوهای مختلف در تکنوازی‌هایم و کارهای گروهی‌ام این ایده را داشتم .
علیزاده ادامه داد: نینوا هم نتیجه و فکرهای اولیه‌اش از سالهای 23-24 سالگی شکل گرفت و من در 32 سالگی آن را نوشتم.
خالق نینوا با بیان اینکه تمام این ایده‌ها به زمان کودکی برمی‌گردد،اظهار داشت:من بچه‌ای بودم که در جنوب شهر تهران در یک خانواده زیر متوسط از نظر اقتصادی اما پر از عشق زندگی می‌کردم.

قطعه ای از آلبوم نینوا
فرهنگی بازدید : 40 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

لیستی از زوج‌های هنری ایرانی


-پژمان بازغی (بازیگر) ---- مستانه مهاجر (تدوینگر)

رخشان بنی‌اعتماد (کارگردان) ---- جهانگیر کوثری (تهیه‌کننده، مجری)

کمند امیرسلیمانی (بازیگر) ---- ورقا عامری (عکاس)

تهمینه میلانی (کارگردان) ---- محمد نیک‌بین (تهیه‌کننده)

لادن طباطبایی (بازیگر) ---- سعید تهرانی‌ (بازیگر، تهیه‌کننده)

مهناز افضلی (بازیگر) ---- حسن پورشیرازی (بازیگر)

حمید سمندریان (کارگردان) ---- هما روستا (بازیگر)

بهزاد فراهانی (بازیگر)---- فهمیه رحیم‌نیا (نویسنده)

افسر اسدی (بازیگر) ---- اصغر همت (بازیگر)

محمد رحمانیان (کارگردان) ---- مهتاب نصیرپور (بازیگر)

امین تارخ (بازیگر) ---- منصوره شادمنش (نویسنده)

مینا جعفرزاده (بازیگر)---- بهمن زرین‌پور (کارگردان)

جمشید آهنگرانی (نویسنده)---- منیژه حکمت (کارگردان)

حسن جوهرچی (بازیگر) ---- مهناز بیات (منشی صحنه)

لادن مستوفی (بازیگر ) ---- شهرام اسدی (کارگردان)

الهام چرخنده (بازیگر) ---- فرشید نوابی (بازیگر)

شاهرخ فروتنیان‌‌ (بازیگر) ---- افسانه چهره‌آزاد (بازیگر)

آتیلا پسیانی (بازیگر) ---- فاطمه نقوی (بازیگر)

کامبوزیا پرتویی (کارگردان) ---- فرشته صدرعرفانی (بازیگر)

مائده طهماسبی (بازیگر) ---- فرهاد آئیش (بازیگر)

داریوش مهرجویی(کارگردان) ---- وحیده محمدی‌فر (فیلمنامه نویس و منشی صحنه)

نادر مقدس (کارگردان) ---- افسانه منادی (کارگردان)

علیرضا امینی (کارگردان) ---- فرناز جمشیدی مقدم (منشی صحنه)

محمود پاک نیت (بازیگر) ---- مهوش صبرکن (بازیگر)

محمدرضا شریفی‌نیا (بازیگر) ---- آزیتا حاجیان (بازیگر)

هومن حاجی عبدالهی (مجری، بازیگر) ---- سلیمه قطبی (بازیگر رادیو)

محسن قاضی‌مرادی (بازیگر) ---- مهوش وقاری (بازیگر)

داود رشیدی (بازیگر) ---- احترام برومند (مجری، بازیگر)

بهروز افخمی (کارگردان) ---- مرجان شیرمحمدی (بازیگر، نویسنده)

بهاره رهنما (بازیگر) ---- پیمان قاسم‌خانی (فیلمنامه‌نویس)

شهرام شکیبا (مجری، شاعر) ---- مهسا ملک مرزبان (مجری)

مهرداد شکرآبی (بازیگر) ---- عاطفه رضوی (بازیگر)

احمد حامد (تهیه‌کننده) ---- فاطمه معتمدآریا (بازیگر)

ابوالفضل جلیلی (بازیگر) ---- مریم اشرفی (عکاس)

کتایون ریاحی (بازیگر) ---- فرشید رحیمیان (مدیرتولید)

محمدرضا فروتن (بازیگر)---- سحر ابراهیمی (فیلمبردار پشت صحنه)

سارا خوئینی‌ها (بازیگر ) – سابق – یوسف مرادیان (بازیگر)

محسن مخملباف (کارگردان) ---- مرضیه مشکینی (طراح صحنه، کارگردان)

شقایق دهقان (بازیگر) ---- محراب قاسم‌خانی (طراح صحنه، نویسنده)

فریال بهزاد (کارگردان)---- رضا آزادی (فیلمبردار)

علی دهکردی (بازیگر) –-- آفرین چیت ساز (طراح لباس)

محمد اصفهانی (خواننده) ---- لیدا جوادی (بازیگر)

رویا تیموریان (بازیگر) ---- مسعود رایگان (بازیگر)

اصغر فرهاد (کارگردان) ---- پریسا بخت‌آور (کارگردان)

زیبا بروفه (بازیگر) ---- پیام صابری (گریمور)

لیلا حاتمی (بازیگر) ---- علی مصفا (بازیگر)

گلاب آدینه (بازیگر) ---- مهدی هاشمی (بازیگر)

داریوش فرهنگ (بازیگر) – سابق – سوسن تسلیمی (بازیگر)

سیما تیرانداز (بازیگر) ---- ناصرهاشمی(بازیگر)

لیلی رشیدی (بازیگر) – سابق – نیما بانکی (بازیگر)

امین حیایی (بازیگر) ---- نیلوفر خوش خلق (بازیگر)

ابوالفضل پور عرب (بازیگر) – سابق – آناهیتا نعمتی (بازیگر)

حسین عرفانی (دوبلر) --- شهلا ناظریان‌ (دوبلر)

کوروش تهامی (بازیگر) – سابق – شبنم طلوعی (بازیگر)

گوهر خیراندیش (بازیگر) ----- مرحوم جمشید اسماعیل خانی (بازیگر)

سحر ولدبیگی (بازیگر) ---- نیما فلاح (بازیگر)

فریبرز عرب‌نیا (بازیگر) – سابق – عسل بدیعی (بازیگر)

افسانه بایگان (بازیگر) ---- مرتضی شایسته (تهیه‌کننده)

فرزانه کابلی (بازیگر) ---- هادی مرزبان (کارگردان)

امیر جعفری (بازیگر) ---- ریما رامین‌فر (فیلمنامه نویس)

خسرو شکیبایی (بازیگر) – سابق – تانیا جوهری (بازیگر)

رضا رشیدپور (مجری) ---- نغمه مهرپاک (مجری)

مهتاب کرامتی (بازیگر‌) – سابق – بابک ریاحی‌پور (گیتاریست)

حمیرا ریاضی (بازیگر) ---- علی اوسیوند (بازیگر)

گلشیفته فراهانی‌ (بازیگر) ---- امین مهدوی (عکاس)

هدیه تهرانی (بازیگر) – سابق – هومن به‌منش (دستیار فیلمبردار)

یغما گلروئی (ترانه‌سرا) ---- آزاده خواجه نصیر (نقاش)

کاوه یغمایی (خواننده) ---- نیلوفر فرزند شاد (پیانیست)

مسعود کیمیایی (کارگردان) – سابق – فائقه آتشین (خواننده)

جمشید مشایخی (بازیگر) ---- گیتی رئوفی (آشنا به هنر موسیقی)

امید زندگانی‌ (بازیگر) – سابق – مینا لاکانی (بازیگر)

بهرام بیضایی (کارگردان) ---- مژده شمسایی (بازیگر)

علیرضا کنگرلو (مجری) ---- راحله امینیان (مجری)

علیرضا عصار (خواننده) ---- نسترن پاکباز (عکاس)

بهروز بقائی (بازیگر) – سابق – پرستو گلستانی (بازیگر)

منبع: نوسازی
فرهنگی بازدید : 17 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

تابلو 50 میلیون دلاری پیکاسو در برزیل پیدا شد


به گزارش خبرنگار مهر، خبرگزاری فرانسه اعلام کرد این دو تابلو نقاشی ارزشمند ماه گذشته میلادی از موزه هنر به سرقت رفته بودند و سخنگوی پلیس سائوپولو بدون ذکر محل دقیق پیدا شدن تابلوها از انتقال آنها به دایره تحقیقات جرایم سازمان‌یافته و دستگیری دو مظنون خبر داد.

این دو تابلو یکی "پرتره سوزان بلاچ" متعلق به پیکاسو با ارزش تقریبی 50 میلیون دلار و دیگری "کارگر قهوه" اثر پورتیناری نقاش برزیلی است که گفته می‌شود حدود شش میلیون دلار قیمت‌گذاری شده است. جالب اینکه هیچکدام از این دو تابلو نقاشی گرانقیمت بیمه نشده بودند.

 

تابلو "پرتره سوزان بلاچ" پیکاسو

خبر کشف دو تابلو نقاشی مسروقه درست ساعاتی پس از آن منتشر شد که رئیس واحد ویژه مبارزه با جرایم سازمان‌یافته پلیس برزیل اعلام کرد تابلوها به احتمال زیاد برای فروش در بازارهای زیرزمینی و غیرقانونی اشیاء و آثار هنری به خارج از مرزهای این کشور منتقل شده‌اند.

مقام‌های رسمی پلیس و موزه هنر سائوپولو پیشتر گفته بودند سرقت تابلوهای پیکاسو و پورتیناری از این موزه کاملا به صورت حرفه‌ای انجام شده و سارقان روز 20 سپتامبر در غیبت نگهبانان موزه این دو تابلو در کمتر از چهار دقیقه از دو اتاق جداگانه برداشته و به خارج از موزه منتقل کرده‌اند.

سه سارق برای ورود به ساختمان موزه از یک جک خودرو و یک اهرم استفاده کرده بودند، ضمن اینکه یکی از همدستان آنها هم در بیرون ساختمان مراقب اوضاع بوده و اطلاعات را با تلفن همراه به همکارانش منتقل می‌کرده است. به گفته پلیس، وسایل مورد استفاده سارقان و همینطور گوشی سارقان در محل ارتکاب جرم باقی مانده بود.

دوربین‌های مخفی و امنیتی موزه هنر سائوپولو جریان کامل سرقت را ضبط کرده‌اند، اما مشکل اصلی این است که این دوربین‌ها به سیستم زنگ هشدار مجهز نیستند و طبق آنچه در فیلم دیده می‌شود، سارقان با خیال راحت و اطلاع از این موضوع عملیات خود را انجام داده‌اند.

تابلو "پرتره سوزان بلاچ" پیکاسو یکی از ارزشمندترین تابلوهای موجود در موزه هنر سائوپولو برزیل به شمار می‌رود و به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که یکی از معدود نمونه‌های بجامانده از نقاش سرشناس اسپانیایی در این کشور است. تابلو پورتیناری هم از بهترین آثار نئورئالیستی او محسوب می‌شود.

فرهنگی بازدید : 25 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

دفترچه جعلی خاطرات هیتلر در نمایشگاه «رسوایى‌ها در آلمان»


ه گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دویچه وله، یکى‌ از بخش‌هاى دیدنى این نمایشگاه مربوط به "دفترچه خاطرات هیتلر" است. به عقیده بسیارى، رسوایى "دفترچه خاطرات هیلتر" بزرگترین رسوایى است که مطبوعات آلمان طى شصت سال گذشته به خود دیده است.

ماجرای رسوایی از این قرار بود که در آوریل سال ۱۹۸۳ مجله خبرى Stern اعلامکرد که دفترچه خاطرات هیتلر را به قیمت گزافى (۹.۳ میلیون مارک) از فردى که با یکى از نازیهاى قدیمى در ارتباط است، خریده و از انتهاى آوریل نوشته‌هاى دفترچه را به صورت سریالیمنتشر مى‌کند.

معرف و واسط خرید مجله، گرد هایدمن (Gerd Heidemann) خبرنگار بود. جعلى بودن دفترچه با وجود تست خط شناسى هم مشخص نمى‌شود.‌ داستان جعلی بودن دفترچه وقتى برملاشد که پس از انتشار دو قسمت از خاطرات، گروهى از پژوهشگران تاریخ معاصر آلمان و کسانى که روى زندگى هیتلر تحقیق مى‌کردند مدعى شدند که این سبک نوشتارى، سبکى نیست که با روحیات هیتلر سازگارى داشته باشد.

با پافشارى این گروه که موضوع روز مطبوعات شد،‌ از مجله خواسته شد‌ که دفترچه را براى انجام تست‌هاى فیزیکى و شیمیایى به آزمایشگاه تحقیقاتى ارتش تحویل بدهد. مجله با اطمینان خاطر دفترچه را تحویلداد اما نتیجه آزمایش به آبروریزى ختم شد. تست نور ماورای بنفش نشان داد که کاغذ دفترچه از جنس کاغذى است که اولین بار پس از سال ۱۹۵۰- یعنى پنج سال پس از خودکشى هیتلر -تولید و منتشر شده است. دادگاه این رسوایى سالها طول کشید و در این سالها موضوع داغ مطبوعات بود.

فرهنگی بازدید : 25 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

کوروش کبیر (Cyrus the Great)


کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد.

کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مامورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر(شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون ( آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد.

پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود.حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است.

فرمان کوروش کبیر
فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است.

این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد.

در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید:
"آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم. خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند." وصیت نامه کوروش بزرگ

فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام. من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام.

وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم.

من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام.

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاهازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.

من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد.

فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند.

تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند.

همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .

هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.

از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.

به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.

پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد.

من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم.

هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد ... اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.

از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.


فرهنگی بازدید : 24 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

قدر اندوه


قیصر امین پور

ای شکوه بی کران اندوه من!

آسمان – دریای جنگل – کوه من!

گم شدی ای نیمه ی سیب دلم

ای منِ من! ای تمامِ روح من!

ای تو لنگرگاه تسکین دلم!

ساحل من، کشتی من! نوح من!

قدر اندوه دل ما را بدان

قدر روح خسته و مجروح من:

هر چه شد انبوه تر گیسوی تو

می شود اندوه تر اندوه من!

فرهنگی بازدید : 18 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

رانندگان تاکسی مردم را در برف تنها گذاشتند!


خبرنگار «تابناک» گزارش داد: هم‌زمان با بارش کم‌سابقه برف امروز در تهران، بسیاری از رانندگان تاکسی، در اقدامی سودجویانه از بیرون آوردن خودروهای خود و ارایه خدمات به شهروندان خودداری کردند.

این وضعیت برای خودروهای برخی آژانس‌ها نیز به وجود آمد و بسیاری از شهروندان در تماس با تاکسی‌های تلفنی، با پاسخ «سرویس نداریم» روبه‌رو شدند. این در حالی است که بسیاری از شهروندان که در روزهای عادی، بخش‌هایی از راه خود را پیاده و یا با استفاده از اتوبوس می‌روند، در روزهای برفی و بارانی، مایل به استفاده از تاکسی و یا خودروهای آژانس هستند.

ظاهرا بسیاری از رانندگان تاکسی که علاوه بر تسهیلات گذشته، اکنون سهمیه بنزین چهارصد تا هشتصد لیتری برای جابجا کردن مسافران را در اختیار دارند، با نگاه سودجویانه و محتاطانه از این‌که در شرایط برفی جابجا کردن مسافر وقت بیشتری از آنها بگیرد و یا به خودروشان آسیب برساند، ترجیح می‌دهند روزهای برفی را در منازلشان استراحت کنند و طبعا مردمی که تنها امروز به آنها نیاز دارند، بهتر است بیشتر زیر برف بمانند.

همچنین برخی تاکسی‌هایی که در شهر گردش می‌کنند، از سوار کردن مسافران خودداری کرده و یا به دنبال مسافران دربستی می‌گردند.

در پایان این گزارش آمده است: شهرداری تهران که در یک سال اخیر با میدان دادن به انواع شرکت‌های تاکسی‌رانی و وارد کردن خودروهای ون، سرانجام توانست انحصار موجود در تاکسیرانی را بشکند، اکنون بهتر می‌تواند با این اقدامات سودجویانه که زحمت زیادی را به مردم تحمیل می‌کند، برخورد کند.اخبار مرتبط: معرفی تاکسی‌های خالی به کمیته انضباطی
فرهنگی بازدید : 33 پنجشنبه 18 تیر 1394 نظرات (0)

گفته‌های تعدادی از دانشجویان درباره‌ی سریال‌ها؛ «ساعت شنی»«حلقه‌ی سبز»«روزگار قریب» «شهریار»


گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، از این گفته‌ها حاکی است: خانمی که در رشته معماری تحصیل می‌کند، جمله‌ی قبل تیتراژ سریال «ساعت شنی» را باعث ترغیب شدن کودکان به تماشا می‌داند و می‌گوید: داستان حالت ماورائی را منتقل می‌کند که جالب است. این سریال فیلم‌نامه‌نویس ‌خوبی هم دارد که توانسته چند داستان را طوری با هم تلفیق کند که با هم هماهنگی داشته باشد.

وی در ادامه بخشی از استقبال مخاطبان از «روزگار قریب» و «شهریار» را به خاطر کارگردان آن‌ها عنوان کرده و می‌افزاید: داستان‌های زندگی شخصیت‌های شناخته‌شده، برای مردم جالب است.

وی اضافه می‌کند: من از نزدیک با خانواده‌ی دکتر قریب، آشنایی دارم، داستان زیاد با واقعیت جور نیست و تغییراتی در آن صورت گرفته است.

این دانشجویی معماری تصریح می‌کند: بازی مهدی هاشمی از بقیه بهتر است. در ضمن بازیگرانی که در فلاش‌بک ایفای نقش می‌کنند واقعی‌تر از زمان حال هستند.

این دانشجوی دانشگاه تهران با بیان این مطلب که موضوع «حلقه سبز» روشن‌تر از قسمت‌های قبلی شده است در مورد «شهریار» نیز خاطرنشان می‌کند: داستان شهریار خوب پیش می‌رود.

یک دانشجوی دخترمحصل رشته‌ی ژنتیک دانشگاه تهراننیز درباره‌ی سریال «روزگار قریب» به کارگردانی کیانوش عیاری اعتقاد دارد: بازیگری که نقش زن دکتر قریب را بازی می‌کند، خوب درنیامده است.

او می‌گوید: از نظر کارگردانی، داستان خیلی قشنگ به گذشته می‌رود. در ضمن چه لزومی دارد به گذشته این فرد پرداخته شود اما در کل نوع داستان خوب است.

وی با بیان این‌که «شهریار» خوش ساخت‌تر از «روزگار قریب» است، ادامه می‌دهد: نوع کارگردانی این سریال را جذاب کرده است. در اوج پختگی‌بودن، بچگی شهریار برای بیننده جالب توجه است.

یک داشجوی پسر رشته ادبیات با بیان این‌که سریال «ساعت شنی»، پرمخاطب است، ادامه می‌دهد: مشکلات اجتماعی متعددی در این سریال هم‌زمان نشان داده شده است. در بیان تمام موارد اغراق صورت گرفته است. شاید درصد خیلی کمی وجود داشته باشند که هم‌زمان مشکلات نازایی، بیماری پدر، توهم، اختلاف با همسر و استفاده از رحم جایگزین را داشته باشد.

وی با بیان این‌که به نظر می‌رسد «بی‌صدا فریاد کن» با استقبال خوبی مواجه شده است می‌افزاید: باز هم همان موضوع باند قاچاق و پلیس، آدم خلافکاری که می‌خواهد اصلاح شود ولی شرایط اجازه نمی‌دهد.

این دانشجوی ادبیات در مورد «حلقه سبز» نیز می‌گوید: تابه‌حال هیچ‌کس مساله پیوند اعضا، مرگ، روح و غیره را چنین زیبا به تصویر کشیده نشده است. با این‌حال اوایل این سریال مهم بود. تا چندین هفته مخاطب نمی‌دانست که در این فیلم چه می‌گذرد. شاید همین موضوع، انگیزه‌ای برای دنبال‌کردن این سریال باشد. اما ممکن است خیلی از بینندگان به همین دلیل دچار دلزدگی شده باشند و دیگر سریال را دنبال نکنند.

یک دانشجوی زیست‌شناسی نیز درباره «حلقه سبز» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا می‌گوید: سریال ریتم کندی دارد. البته به نوعی این کندی لازم است تا مفهوم و احساس فیلم‌نامه به خوبی به بیننده منتقل شود. موضوع سریال بسیار بکر و جالب است هرچند جلوه‌های ویژه‌ی آن ابتدایی است.

وی می‌افزاید: حمید فرخ‌نژاد (بازیگر نقش حس گلاب)، لایه‌ی دیگری از هنر بازیگری خود را در این سریال به نمایش گذاشته است.

این دانشجوی پسر که در رشته علوم اجتماعی، تحصیل می‌کند درباره‌ی سریال «شهریار» تصریح می کند: در آن زمان در آذربایجان کسی فارسی صحبت نمی‌کرد. کارگردان می‌توانست فیلم را به صورت زیرنویس نمایش دهد. البته به نظر می‌رسد با توجه به این‌که این سریال از شبکه سراسری پخش می‌شود، برای ارتباط بیشتر مخاطب در تمام ایران این تمهید در نظر گرفته شده است.

وی تصریح کرد: بازیگران دیالوگ‌های آذری را خوب ادا می‌کنند، اما بازیگری نقش کودکی شهریار را بازی می‌کند، برخی کلمات را درست تلفظ نمی‌کند.

دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه تهران نیز موضوع «ساعت شنی» را جدید می‌داند و می‌گوید: تاکنون به این موضوع پرداخته نشده است. این سریال، فرهنگ جدیدی را در بین مردم رواج می‌دهد و برپایه علمی پیش می‌رود.

وی درباره‌ی«حلقه سبز» می‌افزاید: موضوعش جالب است، اما جذاب ساخته نشده است.

این دانشجو پسر درباره ی« روزگار قریب» نیز می‌گوید: لزومی ندارد که تا این حد به جزئیات زندگی یک فرد پرداخته شود.

مردی که در رشته جامعه‌شناسی محصل است نیز به خبرنگار ایسنا درباره‌ی «حلقه سبز» می‌گوید: این سریال دیدی تازه و پرداختی نو دارد. متناسب با اعتقادهای دینی است و دیدی زیبا به مرگ دارد. پیوند اعضا را بانگاهی غیرتبلیغی و قشنگ نشان می‌دهد. همیشه به پیوند اعضا شعارگونه پرداخته می‌شود. اما در این سریال پرداخت کاملاً غیرمستقیم است.

وی ادامه می‌دهد: موسیقی آن خیلی‌خوب است. فقط ریتم سریال کند است. بازی‌ها روان‌ و قوی هستند. شخصیت‌پردازی‌ها کمی ابهام دارد و نمی‌شود آدم‌های سریال را درست شناخت.

دانشجوی پسر رشته روان‌شناسی درباره‌ی «ساعت شنی» می‌گوید: این سریال یک درام تلخ اجتماعی اما واقعی است. خیلی به مسایل ذهنی پرداخته است و به مسایل زنان خوب پرداخت شده است.

وی می‌افزاید: بهزیستی را غیرواقعی و آرامانی نشان داده است، در صورتی که بهزیستی به این صورت نیست.

وی خاطرنشان می‌کند: ساعت شنی فقر و ثروت را خیلی واضح در دو قطب نشان می‌دهد و فاصله‌ی طبقاتی را خیلی‌خوب نشان می‌دهد، به خصوص این‌که تلویزیون معمولاً زندگی‌های آرمانی را نشان می‌دهد.

این دانشجو درباره‌ی « روزگار قریب» تصریح می‌کند: ریتم این سریال کند است، سه قسمت است که به بیماری دکتر و مشکلات درمانی روستا پرداخته است.

وی درباره‌ی سریال «شهریار» نیز می‌گوید: رویکرد کلی داستان، یک رویکرد شاعرانه است و خیلی‌خوب به آذربایجان و فضای فولکلور آن پرداخته است. جریان‌های سیاسی را یک‌جانبه نشان می‌دهد. البته با توجه به این‌که از تلویزیون پخش می‌شود طبیعی است.

وی افزود:گویش‌های این سریال خیلی‌خوب است و طبیعت آذربایجان به نحو زیبایی به تصویر کشیده شده است که این امر باعث شده است جذابیت کلامی و تصویری داشته باشد. تیتراژ اول و آخر سریال (منظومه حیدربابا) بسیار مناسب انتخاب شده است و به جذابیت سریال افزوده است.

مردی که دانشجوی رشته مدیریت است نیز در مورد «ساعت شنی» می‌گوید:این سریال روند تندی دارد. ساختارش سینمایی است و به لحاظ فنی خیلی خوش‌ساخت است. (حرکت دوربین، دکوپاژ).

وی با بیان این‌که این سریال به معضلات جامعه می‌پردازد خیلی‌خوب است در مورد جمله قبل از تیتراژ این سریال ادامه می‌ده: می‌توانست این جمله اصلاً نباشد، به خاطر این‌که اگر این افراد سریال را ببینند اصلاً چیزی متوجه نمی‌شوند.

وی تصریح می‌کند: امیدوارم موضوعی با چنین حساسیتی که تاکنون به آن پرداخته نشده است. بتواند پایانی منطقی، بی‌طرفانه و آزاد داشته باشد تا هیچ‌گونه خط‌مشی به کسی ندهد. فقط به طرح مسئله، جوانب کار و مسایل پیش آمده میان شخصیت‌ها در بستر این موضوع بسنده کند.

این محصل مدیریت درباره‌ی « حلقه سبز» هم می‌گوید: حتماً حاتمی‌کیا می‌داند که چه سریالی می‌سازد، سریالی مثل حلقه سبز، ماورایی است و از چارچوب‌های منطقی خاص پیروی نمی‌کند.

این مرد دانشجو ادامه می‌دهد: حاتمی‌کیا، گرچه کارگردان حرفه‌یی است، اما به نظر می‌رسد سلیقه‌ی شخصی خود را در ساخت این سریال وارد کرده است که در نوع بیان سریال بسیار برجسته‌تر از منطق موضوعی سریال شده است. شخصیت حس گلاب، قبل از این اتفاقات، یک فرد معلول بوده است، معمولاً انسان‌هایی با چنین وضعیتی بیشتر آرزوی مرگ می‌کنند و می‌طلبد شخصیتی به جای او در فیلم در نظر گرفته می‌شد که لااقل مخاطب بفهمد که چرا می‌خواهد زنده بماند.

وی خاطرنشان می‌کند: اگر حاتمی‌کیا قصد پیداکردن مخاطب عام برای این سریال را نداشت، قطعاً آن را به صورت فیلم سینمایی می‌ساخت. سریال حلقه سبز سریالی خاص است ولی نباید فراموش کرد که مخاطبان تلویزیون بیشتر عام اند و زمانی توانسته‌ایم هنر کنیم که بتوانیم حداکثر مخاطبان را با موضوعات خاص نزدیک‌تر کنیم و هرچه‌قدر این فاصله کم‌تر شود، بینندگان بیشتر با اثر همزادپنداری می‌کنند و نتیجه موفقیت‌انگیزتر است.

وی درباره‌ی«بی‌صدا فریاد کن» هم می‌گوید: داستان خیلی دم‌دستی و سطحی، داستان پیش می‌رود، موضوع اکس خیلی بیشتر جای پرداخت دارد. بهتر بود بیشتر وجه اجتماعی این موضوع پرداخت می‌شد تا جریان‌های پلیسی.

این دانشجوی دانشگاه تهران با بیان این‌که چنین موضوعاتی باید ریتم کندی داشته باشند، تا بیننده با تفکر بیشتری آن را ببیند، می‌افزاید: «بی‌صدا فریاد کن» دو نوع طرح قصه دارد. یکی پیگیری قاچاقچیان و خانواده‌های آنان و دیگری خود موضوع چنین قرص‌هایی که در میان جوانان رواج پیدا کرده است. بهتر است به هرکدام از این مسایل به صورت جداگانه پرداخته شود و بیشتر به این موضوع که کدام قسمت جامعه ما ضعف داشته است که باعث شده این مسئله در میان جوانان رخنه کند باید پرداخته شود.

وی خاطرنشان می‌کند: این فیلم بیشتر دغدغه‌های ذهنی خود فخیم‌زاده را نشان می‌دهد. نه یک داستان واقعی و چتری که از طرف نیروی انتظامی گسترده شده است باعث می‌شود او بیشتر سلیقه‌اش را وارد کند نه حقیقت.

 

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 83
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 114
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 116
  • بازدید ماه : 130
  • بازدید سال : 951
  • بازدید کلی : 8,129