loading...
فرهنگی
فرهنگی بازدید : 41 جمعه 27 شهریور 1394 نظرات (4)

جانی دپدست قیچی


جانی دپ متولد ۹ ژوئن ۱۹۶۳ در اونزبورو واقع در کنتاکی امریکا

اسم مستعار:اقای بوگندو(البته به انتخاب خودش)

قد:۱۷۰ سانتی مترن کریستوفر

پدر: مهندس

مادر:پیشخدمت

برادر:دی٬پی٬دپ

از سوی مجله امپایر به عنوان یکی از ۱۰۰ ستاره تاریخ سینما در سال ۱۹۹۵ شناخته شد.

دخترش از ازدواج با ونسا پارادایس که در ۲۷ می ۱۹۹۹ متولد شد.رز ملودی دپ نام دارد.

از سوی مجله امپایر مقام ۶۷ را در بین ۱۰۰ ستاره همیشگی سینما بدست اورد.

در سال ۹۶ از سوی مجلهpeopel به عنوان یکی از ۵۰ مرد زیبای جهان انتخاب شد.

به خاطر تخریب یک اپارتمان در سال ۹۴ دستگیر شد.

با شرلین فین٬ جنیفر گری و ویونا رایدر نامزد بود.

وقتی با ویونا رایدر سر صحنه فیلم ادوارد دست قیچی نامزد می کند winona forever را روی شانه اش خالکوبی می کند که پس از جدایی aوn را حذف می کند و جمله واینونا برای همیشه به wino forever تبدیل میشود.

در گروهی به نام THE KIDS نوازنده گیتار بود.

در فیلم شکلات در ۲۰۰۲ اهنگسازی کرد.

بین سالهای ۱۹۸۳تا ۱۹۸۵ با خواهر یکی از دوستانش در گروه موسیقیTHE KIDS ازدواج کرده بود.نام این خانم که در گروه هم حضور داشت لوری ان الیسون بود.

در ۲۰۰۱ یکی ار ۲۰ چهره دنیای سرگرمی شناخته می شود.

در ویدیو کلیپی سال ۹۱ تام پتی ظاهر می شود.نام کلیپ:در گسترده ای به غایت گشوده است.

هر دو فرزندش از پارادایس یعنی لیلی و جک از روی اسامی دو کاراکتر اصلی فیلم افسانه ساخت ۱۹۹۵ نامگذاری شده اند.

در تاریخ نامعلومی با همسرش ونسا پارادایس ازدواج می کند که تا به امروز دوام اورده.

همسرش ونسا پارادایس یک خواننده و نویسنده آهنگهای پرطرفدار در کشورش فرانسه است.و از او با عنوان بازیگر رویایی نام می برند.

دپ بابت بازی در هر قسمت سریا خیابان جامپ ۲۱ (۱۹۸۷) مبلغ ۴۵ هزار دلار دستمزد می گرفت.

معروف است هر ماه بیش هزار نامه از طرفدارانش دریافت می کند.

سال ۹۸ به اتهام ضرب و شتم در ونکوور کانادا یک شب زندانی شد.

به خاطر لباسهای جین پاره ای که می پوشد معروف است.

همچنان در هتل زندگی می کند و هیچ خانه و ماشینی ندارد.

در زمان نامزدیش با واینو رایدر در اتاق یک هتل زندگیمی کردند.

همسر اولش لوری ان در زمان ازدواج ۲۵ سال داشت در حالی که دپ ۲۰ ساله بود.

مدتی از طریق تلفن خودنویس می فروخت.

سال ۹۴ بخاطر تخریب یک هتل راهی زندان شد.

در سال ۲۰۰۲ بخاطر بازی در فیلم دزدان دریایی کارائیب موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر از سوی تماشاگران شد.

به گفته دپ یکی از بزرگترین اشتباهات او بازی در فیلم به دنبال ناکجااباد در سال ۲۰۰۴ می باشد.

رابرت دنیرو درباره او گفته:بدون جانی سینما چیزی کم داشت.

اولین فیلم:نقش گلین لانتر در فیلم کابوس خیابان الم ساخته وس کریون (۱۹۸۴)

سال ۹۷ فیلم شجاع را کاگردانی کرد که از نوشته های خودش بود.

جمله معروف:در ۲۷ می ۱۹۹۹ هر انچه که انجام داده بودم یک جور خیال باطل بوده وجود داشتن بدون زندگی کردن.تولد دخترم بود که به من زندگی داد.
فیلم‌شناسی
۲۰۰۹ - دشمنان عمومی (جان دیلینگر)
۲۰۰۹ - شهر گناه ۳ (در حد شایعه)
۲۰۰۹ - خاطرات رم (پائول کمپ)
۲۰۰۹ - شهر گناه ۲ (در حد شایعه)
۲۰۰۹ - شانتارام (لیندزی)
۲۰۰۷ - سوئینی تاد (سوئینی تاد)
۲۰۰۷ - دزدان‌دریایی کارائیب: پایان جهان (کاپیتان جک اسپارو)
۲۰۰۶ - دزدان‌دریایی کارائیب: صندوقچه مرد مرده (کاپیتان جک اسپارو)
۲۰۰۶ - هرزه (لارنس دان مور)
۲۰۰۵ - عروس مردگان (صدا) (ویکتور ون دورت)
۲۰۰۵ - چارلی و کارخانه شکلات سازی (ویلی وونکا) (بر اساس داستانی از رولد دال)
۲۰۰۴ - افسار گسیخته (راچستر)
۲۰۰۴ - در جستجوی ناکجاآباد (سر جیمز ماتیو باری)
۲۰۰۴ - و بعد از آن آنها شاد زیستند
۲۰۰۴ - پنجره مخفی (مورت رینی)
۲۰۰۳ - صبحانه با شکارچی (وین اوینگ)
۲۰۰۳ - گمشده در لامانچا (لوییز په په)و(کیث فولتون)
۲۰۰۳ - روزی روزگاری در مکزیک (ساندس)
۲۰۰۳ - دزدان‌دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه (کاپیتان جک اسپارو)
۲۰۰۱ - از جهنم (فرد آبرلین)
۲۰۰۱ - مردی که گریه می‌کرد (سزار)
۲۰۰۰ - قبل از شبهای پاییز(خولیان اسکنیبل)
۲۰۰۰ - نهمین دروازه (رومن پولانسکی)
۲۰۰۰ - شکلات (رو)
۱۹۹۹ - اسلیپی هالو (ایکابد کرین)
۱۹۹۹ - همسر فضانورد (اسپنسر آرماکوست)
۱۹۹۹ - دروازه نهم (دین کورسو)
۱۹۹۸ - ترس و نفرت در لاس‌وگاس (رائول داک/تامپسون)
۱۹۹۷ - شجاع (رافائل) (در مقام کارگردان)
۱۹۹۷ - دنی براسکو (دانی براسکو/جو پیستونه)
۱۹۹۵ - شکاف زمان (جن واتسون)
۱۹۹۵ - مرد مرده (ویلیام بلیک)
۱۹۹۵ - دون خوان دومارکو (دون خوان)
۱۹۹۴ - اد وود (اد وود)
۱۹۹۳ - بنی و جون (سام)
۱۹۹۳ - چه کسی انگور گیلبرت خورد
۱۹۹۳ - رویای آریزونا (اکسل بلاکمار)
۱۹۹۰ - ادوارد دست‌قیچی (ادوارد)
۱۹۹۰ - گریه بچه (جان واتر)
۱۹۸۶ - جوخه (گیتور لرنر)
۱۹۸۴ - پناهگاه دزدان (جورج باورز)
۱۹۸۴ - کابوسی در خیابان الم (گلن لانتز) جوایز
۲۰۰۵ -نامزد اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم در جستجوی ناکجاآباد
۲۰۰۴ -نامزد اسکار بازیکر نقش اول مرد برای فیلم دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه
۱۹۹۷ -نامزد نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم شجاع

فرهنگی بازدید : 55 شنبه 24 مرداد 1394 نظرات (0)

به تماشای آب های سپید بنشینید


حسین علیزاده بی شک یکی از بزرگترینهای تاریخ موسیقی جهان است . که موسیقی اش ما را بدنیا دیگری ورای دنیای مادی می برد او در سال 1330 در منطقه سید نصر الدین بازار تهران متولد شد. دوره‌های آموزش موسیقی را در هنرستان موسیقی تهران زیر نظر استادانی چون هوشنگ ظریف و حسین دهلویطی کرد
و پس از راه یابی به رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران از محضر دیگرانی چون حبیب‌الله صالحی،محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله خان دوامی نکته های نوازندگی تار و سه تار و ردیف موسیقی سنتی ایران در سطوح عالی را فرا گرفت.
علیزاده از سال‌های ابتدایی دهه پنجاه به تدریس در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت و همزمان شکل دهی گروه مرکز حفظ واشاعه و شیدا و عارف و گروه سازهای ملی و حضور در برنامه‌های موسیقی جشن و هنر شیراز را دنبال کرد که حاصل آن تدوین و اجرای دستگاه ماهور توسط گروه مرکز حفظ و اشاعه (جشن هنر شیراز1354) و کنسرت نوا با خوانندگی پریسا (فاطمه واعظی) در سال 1355 همین جشن بود.
در این سالها علیزاده با ساخت و اجرای قطعاتی چون سواران دشت امید و حصار فرمی تازه را به موسیقی ایرانی اضافه کرد که نبوغ وی دراین زمینه را نشان داد.[درباره سواران دشت امید و حصار]
ساخت کنسرتوی نی و ارکستر با عنوان نینوا در سالهای ابتدایی دهه شصت نام علیزاده را بیش از گذشته بر زبان ها جاری ساخت . این قطعه که با نی جمشیدعندلیبی به عنوان تکنواز نی اجرا شد ، از جمله شاخص ترین قطعات تاریخ موسیقی ایران به شمار می رود که علیزاده آن را با الهام از تحولات سالهای ابتدایی دهه شصت تصنیف کرد. پس از تعطیلی و توقف موسسه چاووش، علیزاده برای ادامه تحصیل موسیقی به دانشگاه آزاد برلین رفت و در سال‌های میانی دهه شصت به ایران بازگشت و گروه شیدا و عارف را بازسازی کرد که حاصل آن کنسرت شور انگیز با صدای شهرام ناظری، صدیف تعریف و بیژن کامکار در تالار وحدت بود. این کنسرت بعدها با صدای شهرام ناظری در آلبومی به همین نام انتشار عمومی یافت.
پس از آن علیزاده به تجربه در ساخت انواع موسیقی پرداخت که در زمینه موسیقی ایرانی در قالب تکنوازی می توان به آثاری چون ترکمن، پایکوبی، همایون(با سه تار) و ماهور، هجرانی، همنوایی، نوا (تار) در زمینه گروه نوازی آلبوم های راز ونیاز (با صدای علیرضا افتخاری) صبحگاهی (با صدای محسن کرامتی) و آثاری به صورت گروه نوازی (آوای مهر،راز نو، به تماشای آبهای سپید، نی نوا، عصیان و واریاسیون کردی) اشاره کرد.
علیزاده در زمینه موسیقی فیلم هم تجربه‌های موفقی داشت که از جمله آنها می‌توان به موسیقی فیلم‌های چوپانان کویر (حسین محجوب)، دل شدگان (علی حاتمی)، گبه (محسن مخملباف)، عشق طاهر (محمد علی نجفی)، ایران سرای من است (پرویز کیمیاوی)، زمانی برای مستی اسب‌ها (بهمن قبادی)، ابر و ‌آفتاب (محمود کلاری)، میراث کهن (سید محمد میر سلطانی)، زشت و زیبا (احمد رضا معتمدی)، لاک پشت‌ها هم پرواز می‌کنند (بهمن قبادی)، نیومانگ (بهمن قبادی) و موسیقی متن سریال تلویزیونی زیر تیغ اشاره کرد.
وی همچنین درزمینه انتشار کتاب و آلبوم‌های آموزشی تجربه‌های موفقی داشت که انتشار ده قطعه برای تار (در 4 جلد) ردیف میرزا عبدالله (اجرا باتار و سه تار)، دستور تار و سه تار دوره متوسطه تا پیشرفته (کتاب ونوار) بوسه‌های باران (مجموعه تصانیف) و پارتیتور قطعه نوا از جمله کارهای وی در این زمینه است.
حسین علیزاده از سال‌های پایانی دهه 70 همکاری خود را با محمد رضا شجریان و کیهان کلهر و همایون شجریان آغاز کرد که حاصل آن اجرای کنسرت‌های مختلف در اروپا و آمریکا و کنسرت همنوا بابم در تهران (تالار کشور) بود. حاصل همکاری شجریان و علیزاده آلبوم‌های فریاد، همنوا بابم، داد و بیداد، زمستان و نوا بود
علیزاده در سال 83 با ژیوان گاسپاریان همکاری مشترکی داشت که حاصل آن کنسرتی در کاخ نیاوران بود که بعدها این کنسرت در قالب آلبومی به نام به تماشای آبهای سپید انتشار عمومی یافت و تا مرحله نهایی جایزه گرمی برای بخش موسیقی جهانی پیش رفت. حسین علیزاده در کمک به ساخت سازهای تازه تجریه‌های موفقی داشت که از آن میان می‌توان به ابداع سازهای سلانه و شور انگیز اشاره کرد که هم اینک نیز در کنسرت‌هایش از آن بهره می‌گیرد. همچنانکه در معرفی سازندگان سازها نیز پیشگام بود و درکنسرت‌های خود از سازندگان سازهایی که خود با آنها تکنوازی می کرد در بروشور کنسرت یاد کرده است. سال گذشته علیزاده گروهی به نام ضربانگ را شکل داد که حاصل آن اجرا در چند کشور اروپایی بود
علیزاده که سالها قبل در فکر تجریه‌های تازه در زمینه موسیقی آوازی بود، با شکل دهی گروهی به نام هم آوایان این تجربه را توسعه داد که آخرین اجرای این گروه در تابستان امسال از گسترش ایده‌‌های تازه وی دراین زمینه خبر می‌دهد.

فرهنگی بازدید : 57 شنبه 24 مرداد 1394 نظرات (0)

بخشی از یک فیلمنامه منتشر نشده رسول ملاقلی پور


خوابگرد

بخشی از یک فیلمنامه منتشر نشده رسول ملاقلی پور

رسول ملا قلی پور در شرایطی که تازه فیلم امیدوارکننده اش- "میم مثل مادر"- اکران شده بود و در تدارک ساخت "ظهر روز دهم" بود. از سینمای ایران هجرت کرد و جامعه سینما را سوگوار خود کرد."ظهر روز دهم" تنها فیلم او نبود که به سرانجام نرسید؛"خوابگرد" را هم می توان به این پروژه های ناتمام اضافه کرد؛ همان فیلمی که ملاقلی پور بلافاصله پس از"مزرعه پدری" می خواست جلوی دوربین ببرد اما فرصتی برای ساختنش فراهم نشد. معدود افرادی که این فیلمنامه را خوانده اند، اعتقاد دارند که اگر"خوابگرد" ساخته می شد، بهترین فیلم و اوج کارنامه ی کاری ملاقلی پور در می آمد؛ مثلا علی ملا قلی پور آن را بهترین فیلمنامه پدرش می داند. یکی از عمده ترین دل مشغولی های رسول- یعنی رفت و برگشت مدام بین خیال و واقعیت که در "سفر به چزابه"، "هیوا" و "مزرعه پدری" هم وجود داشت- در "خوابگرد" به اوج خود رسیده. "خوابگرد" را می توان یک "تریلرسورئالیستی" توصیف کرد؛ داستانی پرتنش و پرتحرک که در فضایی وهم آلود رخ می دهد. فیلم ماجرای دانشجویی به نام "پریسا" است که برای انتشار کتابش به یک ناشر رجوع می کند. ناشر، کتاب او را برای چاپ رد می کند اما ماجرا همین جا تمام نمی شود و به شکل غیر منتظره، تلاش ناشر برای نابودی کتاب و نویسنده آن(یعنی پریسا) شروع می شود.این گزیده از فیلمنامه، نمونه خوبی است برای توصیف فضای شوم"خوابگرد". در این جا پریسا برای پیدا کردن کار به یک دفتر اداری مراجعه می کند. مدیر غیر عادی این دفتر، یکی از اولین نشانه های دنیای ترس و وحشتی است که پریسا، نادانسته دارد به آن پا می گذارد.

روز-داخلی –شرکت

سالن نسبتا بزرگ با دیوارهای سفید و بدون هیچ قاب عکسی و در جلوی یک میز نیم دایره با تلفن و فکس، کامپیوتر و صدای آرام موسیقی که از آن شنیده می شود. پریسا نزدیک میز می رسد.در پیچ سمت راست، اتاقی با در بسته و بالای آن دوربین مداربسته و در کنار دیوارها چند گلدان با گل های متنوعی قرار دارد. آشپزخانه اوپن و کوچکی نیز در سمت چپش می بیند. به اطراف کنجکاوانه نگاه کرده و آب دهان را قورت می دهد.

پریسا:...سلام

کسی را نمی بیند. در دیگر پشت سرش بسته اشت و در دیگری در سمت راست قرار دارد. به طرف در مقابل می رود.روی در تابلوی مدیرعامل قرار دارد. صدای جوش کتری روی اجاق گاز را می شنود. به مقابل در رسیده و با انگشت یک ضربه به در می زند. از پشت سر صدای مرد را می شنود. یکه خوردت بر می گردد.

صدای مرد: بله

پریسا: ...سلام

مرد 60 ساله با موهای رنگ شده و کت و شلوار، از اتاق آن سو جلو می آید.

مرد:سلام،خانم؟

پریسا: پاینده

مرد: اسم؟

پریسا: پریسا

مرد: پریسا پاینده؟

مدیر: بله، ببخشید درست اومدم؟ آقای داوودی؟

پریسا: بله، من داوودی هستم؛ مدیرعامل شرکت واردات و صادرات. تشریف بیارین داخل اتاق.

اتاق مدیرعامل را نشان می دهد؛ به طرف اتاق می روند.

مدیر: اینجا کاملا راحت باشین، راحتی جزء لاینفک زندگیه.

پریسا:ببخشید اون کتری داره می جوشه.

مدیر: خوبه، باهوش هستید. کامل پرفکت،گوش هاتون هم کاملا تیز، شما بفرمایید داخل من الان میام.

به طرف آشپزخانه میرود. پریسا پشت در می ایستد.

مدیر: گفتن بفرمایید داخل

پریسا: ...بله بله

پریسا در را بازکرده و داخل اتاق من شد. مقابل پنجره یک میز بزرگ قرار دارد که تلفن و وسایل دیگری از جمله چند مجسمه کوچک روی آن است. در لب میز حدود 30 عدد انواع پیپ قرار دارد. مقابل میز چند عدد مبل نارنجی رنگ و یک میز پذیرایی است که روی آن قند، نسکافه و... گذاشته اند. مقایل میز مدیر نیز یک کاناپه تختواب شو قرار دارد که باز بوده و روی آن یک حوله است. کنار میز مقابل، چند عدد مانیتور روی یک میز قرار دارد. مدیر در پشت سرش با 2 لیوان ماگ می رسد.

مدیر: ... ببخشید اینجا یه مقدار نامرتبه، لیوانتو بگیر...

پریسا لیوان را می گیرد، تلفن زنگ می زند.

مدیر: اون تلفن را جواب بده!

پریسا: ... من!؟

مدیر حوله را بر می دارد.

مدیر : بله

پریسا ناباورانه خم شده و گوشی را بر می دارد.

پریسا: بله ... الو؟

صدایی نمی آید، گوشی را می گذارد. مدیر تختواب را با فشاری جمع کرده و به شکل کاناپه در می آورد.

مدیر: اینها هم جزء لاینفک زندگیه... چرا ایستادی؟ بشین.

پریسا نشسته و لیوانش را روی میز گذاشته و مدیر پشت میزش می نشیند.

مدیر: نشکافه اس، بخور!

پریسا:ممنونم!

مدیر: خب، از خودت بگو.

پریسا: مدیریت بازرگانی خوندم...

مدیر: بله

پریسا: سابقه کار توی 2 تا شرکت دارم.

مدیر: کجا؟

پریسا: ببخشید شما کارمند دیگه ای ندارین؟

مدیر: کم کم پیداشون می شه، اینجا یکی از شعبه های جدید التاسیس شرکت منه( کاغذی را مقابلش گذاشته و با خودنویس یادداشت می کنمد).

مدیر: پدرت چه کارهاست؟

پریسا: نجار بزرگیه،بود...

مدیر: بود یا هست؟

پریسا : (احساس خطر کرده است) می دونید پدرم آدم خوبیه ولی هیچ وقت نفهمید چه جوری با بچه هاش باید رفتار کنه، فکر کنم شما یه پدر موفق باشید.

مدیر به صندلیش تکیه می دهد.

مدیر: چیه راحت نیستی؟

به روسری او اشاره می کند؟

پریسا: خیلی ممنون، عادت دارم تو محیط کار...

مدیر: اینجا که کسی نیست... راحت باش! راحتی جزء لاینفک زندگیه.

پریسا: بله، ببخشید آقای مدیر فکر می کنید من می تونم باهاتون همکاری داشته باشم؟

تلفن زنگ می زند.

مدیر: وقتی به ات گفتم جواب تلفن بده؛ یعنی استخدامی.

پریسا در حال بلند شدن گوشی را بر می دارد.

پریسا: خیلی ممنون... بله؟ سلام خانم؟... درسته، با عرض پوزش، استخدام؟(به مدیر اشاره می کند)... نه متاسفانه... خواهش می کنم، خداحافظتون.

گوشی را می گذارد.

مدیر: کامیونیکیشن خوبی دارین.

پریسا: خیلی ممنون... می شه یه مقدار از کاری که باید اینجا داشته باشم را بفرمایید.

مدیر:حتما تشریف بیارین.

بلند می شود. پریسا به دنبال او داخل راهرو شده. به کنار میز منشی می رسد.

مدیر: در پشت مردان بزرگ زنان بزرگی هستند. می تونید از همین جای منشی استفاده کنید. اتاق من هم جزء لاینفک این شرکته.

پریسا:...بله

مدیر: بشین، راحت باش، شماره یک داخلی هم مربوط به اتاق منه.

پریسا: بله آقا

پشت میز می نشیند. مدیر برگشت یهو به طرف اتاقش می رود. پریسا نگاهش می کند. تلفن زنگ می زند. مدیر در را پشت سرش می بندد. پریسا گوشی را بر می دارد.

پریسا: بله

صدای دختر: سلام خانم شما یه آگهی استخدام

پریسا:استخدام کردیم.

صدا: کثافت ها!

پریسا:بله؟

صدا قطع شده و گوشی را می گذارد. به در اتاق بسته مدیر نگاهی کرده و سپس کامپیوتر و وسایل روی میز و کشوهای داخلی را یکی یکی نگاه می کند. کنار میزش یک گلدان بزرگ مصنوعی قرار دارد. گوشی را برداشته و شماره ای را می گیرد. صدای فریبا از پشت تلفن شنیده می شود.

صدای فریبا: بله؟

پریسا دستش را مقابل دهان و گوشی گرفته و در حال نگاه به اتاق مدیر آهسته صحبت می کند.

پریسا: سلام

فریبا:سلام دختر، چی شد؟

پریسا: آدم عجیب غریبیه...

فریبا: حواستو جمع کن، مهم اینه که استخدام بشی، بذارش سرکار، یه جوری خرش کن.

در باز شده و مدیر با لیوان به طرف او می آید.

پریسا: آره خاله جون، خواستم بگم نگران نباشید.

پریسا به احترام بلند می شود.

پریسا: باشه خاله جون، نه حتما میام، قرص هاتونو بخورید، خداحافظ

گوشی را می گذارد.

پریسا: ببخشید، گفتن خاله ام نگران نشه.

مدیر لیوان را به طرف او می گیرد.

مدیر: کار خوبی کردین، لیوانتون، یه کاپوچینوی خوشمزه.

پریسا: ممنون0لیوان را می گیرد).

مدیر: چه حس خوبی دارم. خیلی وقته که این جوری نبودم.

پریسا: خوشحالم

مدیر: زندگی خوبی ندارم پریسا، تو رو محرم می دونم. زنم سال هاست از سرطان رنج می بره، تقریبا تنهام.

پریسا: متاسفم.

مدیر: ولی با حضور شما فکر کنم یا اتفاق های خوبی برای بیفته... احساس می کنم راحت نیستید؟

پریسا: هستم.

مدیر : قهوه تون.

به طرف اتاقش می رود. مقابل در، لحظه ای به عقب بر میگردد، پریسا لیوان چای را مقابل دهانش می گیرد. مدیر در را پشت سرش می بندد. پریسا می خواهد جرعه ای بنوشد. منصرف شده و آن را داخل گلدان خالی می کند. نفسی کشیده و به اطراف نگاه می کند. چشمش به دوربین مداربسته مقابل می افتد. نگران می شود. از کیفش دفترچه ای بیرون آورده و صفحات نوشته شده را ورق شده و می خواهد در صفحه سفید بنویسد.دستش را در فکر، زیر چانه قرار می دهد. چشمش به گلدان می افتد. مایعات ریخته شده از زیر گلدان روی زمین جاری شده است. هول شده، داخل آشپزخانته به دنبال پارچه ای می گردد. کشوهای کابینت را جست وجو می کند. همه خالی است. با عجله برگشته و از روی میز چند دستمال کاغذی برداشته و روی زمین را خشکمی کندو همچنان از زیر گلدان مایع بیرون می آید. کلافه به دوربین مدار بسته روی سقف نگاه می کند.دستمال ها را داخل سطل آشغال می اندازد. بلند شده و پشت میز می نشیند. دیزالوبه خودش که روی میز خم شده است. دیزالو پشت به پنجره ایستاده است. صدای زنگ را می شنود. دنبال آیفون به اطراف می نگرد و مدیر بیرون می آید. آیفون را به پریسا نشان می دهد.پریسا به طرف آیفون می رود.

مدیر: ناهار آورده؟

پریسا: بله...

مدیر از جیبش پول بیرون می آورد. پریسا در را باز می کند. مردی با 2 سینی غذا داخل می شود. مدیر اتاقش را نشان می دهد.

روز-داخلی- اتاق مدیر

مدیر درپوش بشقاب ها را بر می دارد. 2 بشقاب برنج و 2 ظرف خورش قورمه سبزی و 2 سالاد دیده می شود. پریسا سرپا ایستاده است. مدیر به او خیره می شود. پریسا می نشیند. متوجه مانیتورهای روشن می شود. مدیر از اتاق بیرون می رود. پریسا به غذاها نگاع می کند. چنگال را برداشته داخل سالاد زده و منصرف می شود. مدیر با 2 لیوان داخل می شود و یکی را جلوی پریسا و یکی دیگر را مقابل خود می گذارد. پریسا خورش را روی برنج ریخته و قاشقی می خورد. مدیر نیز با لذت غذا را می جود.

مدیر:delicious؛ دیوونه قومه سبزی هستم... همیشه این قدر کم حرفی؟

پریسا: ... شنونده خوبی هستم، بیشتر گوش می دم.

مدیر: از اون آب هم بخور... که این هم جزء لاینفک زندگیه.

پریسا نیشخند می زند.

مدیر: به نظر می رسه خیلی نگرانی دختر. درست می گم نه...؟!

پریسا: من... چرا باید نگران باشم؟

مدیر جرعه ای آب می نوشد. پریسا نیز با تردید فقط لب هایش را خیس می کند.

مدیر: چشمات نشون می ده که ادم فوق العاده باهوشی هستی. Image هاتو به کار بنداز، اگه به جایی نرسیدی، شرایط رو درک نکردی.

پریسا: تا شرایط چی باشه؟

مدیر: می تونم کاری کنم که موفق ترین زن عالم بشی، می تونی منشی من بشی.

پریسا: شما لطف دارین و لی چرا این همه محبت؟

مدیر: من آدم بدبختی ام پریسا.

پریسا: خدانکنه، به تون نمیاد.

مدیر: چرا از اون آب نمی خوری؟

پریسا: چشم ، می خورم.

مدیر: استخدامت کردم نه واسه اینکه جواب تلفن هارودی، تو باید منشی من باشی، سکرتم، همه چیز رو توی دست های قشنگت بگیری.

لیوانش را به طرف پریسا می گیرد.

مدیر: بخورش

پریسا: تشنه ام نیست.

مدیر: بخورش، اگه زهرماری چیزی توش ریخته بودم که توی لیوان خودم نمی ریختم. پریسا با تردید بلند می شود.

مدیر: بشین غذاتو بخور.

پریسا: ممنون، می رم سرکارم.

مدیر: گفتم بشین.

پریسا: ببینید آقا، من سعی می کنم شما رو درک کنم. می خواین خانومتون رو خبر کنم؟ شما حالتون خوب نیست.

مدیر: من بدبختم، خیلی بدبختم. می دونی؟ خیلی بدبختم، بشین.

پریسا در حال نشستن لیوان را روی میز ولو می کند.

مدیر: مهم نیست، می رم یه لیوان دیگه میارم.

پریسا: نه ممنون، تعارف نمی کنم.

مدیر می خندد، بلند می شود.

مدیر: نه تو شک داری، خیلی هم(مقابل پریسا خم می شود. به چشم های او خیره می شود) نترس، من آزارم به مورچه هم نمی رسه من یه اومانیست هستم.

از اتاق بیرون می رود. پریسا کلافه چشمش به مانیتور می افتد. مدیر را می بیند که وارد آشپزخانه شده و از یخچال یک بطری آب برداشته و داخل لیوان می ریزد. از کادر مانیتور خارج می شود. پریسا می خواهد بیرون برود. مدیر لیوان را به طرف او می گیرد.

مدیر: بخورش.

پریسا:... چرا؟

مدیر: می خوام راحت بخوابی، هیچ دردی رو حس نکنی.

پریسا: آقای محترم من برای کار اومدم، نه پارتنر شما هستم، نه منیجر.

مدیر در را می بندد؛ می نشیند. پریسا بلافاصله در را باز کرده و داخل سالن میشود. مدیر عصبی بیرون آمده و جلوی او می پیچد.

مدیر: پریسا جون تو دچار سوءتفاهم شدی.

پریسا: اسم من خانوم پاینده است.

مدیر: پس این لیوان رو سربکش.

پریسا:چرا؟

مدیر: دیگه به هیچ چیز دلخوش نیستم، انگار همه ی لذت های دنیا از بین رفتن... من هرکاری تو زندگی ام دلم خواسته کردم ولی نمی دونم چرا دیگه... فقط دوست دارم استخون های قلم و دست و پاروبشکونم. نمی دونی صدای قرچ و قروچش چه کیفی داره، عشقمه وقتی نوک استخون ها از لای انگشت ها می زنه بیرون.

پریساوحشت زده عقب می رود. مدیر آستین چپ را بالا می زند. جای چند زخم روی دست نمایان است.

مدیر: چند وقت پیش کسی روگیرنیاوردم، مجبور شدم دست خودم رو بشکونم.

پریسا آرام به طرف در می رود.مدیر نیز هماهنگ با او قدم برمی دارد. پریسا لحظه ای سرش گیج می رود. به میز تکیه می دهد. مدیر به طرف او می آید و حرکات والس گونه ای انجام می دهد. پریسا کوله اش را یا احتیاط از روی میز بر می دارد.مدیر لیوان را به طرف او می گیرد.

مدیر: بخورش، راحت می خوابی..

پریسا به طرف در می دود، مدیر به مقابل او می پیچد.

پریسا:... ببین آقای محترم، من خودم اگه پا بده دیوونه تر از همه ام.

مدیر: چه خوب،معرکه شد.

با لیوان به طرفش می آید. پریسا لیوان را از اوگرفته و به دیوار می کوبد.

پریسا: معذرت می خوام، بذار برم.

مدیر: اون آرنجاتو بشکونم واستخون هاتو ببینم چه جوری از گوشت بیرون می زنه، بعدش برو. پریسا عقب رفته و به میز می خورد. مدیر به طرف پریسا هجوم می آورد. پریسا جاخالی داده ومدیر کیف او را می گیرد. دسته کیف پاره شده. پریسا به پشت میز رفته و صندلی را بر می دارد.

پریسا: دیوونه از سر راهم برو کنار، دادمی زنم.

صندلی را به شیشه پنجره می کوبد. شیشه خرد می شود.

مدیر: نکن این کارو.

صندلی را به طرف مدیر می گیرد، کیفش می افتد. خم می شود کیف را بر می دارد. مدیر دست او را می گیرد.پریسا جیغ می کشد.

مدیر: وای چه دست های قشنگی!

پریسا او را هول داده و مدیر به زمین می افتد. صندلی را به روی او می کوبد. مدیر و صندلی هر دو به زمین می افتند. پریسا دستپاچه کیف و کوله اش را بر می دارد و به طرف در می دود. مدیر با سر وصورت خونین و نامتعادل می خواهد بلند شود. پریسا در را باز کرده و می گریزد. مدیر عصبی بلند شده و قدم می زند، زیر لب غرولند می کند. در اتاق را باز کرده و دست خود را به داخل می برد. چشم هایش را بسته و در را محکم به طرف دست خود می کوبد.

فرهنگی بازدید : 35 شنبه 24 مرداد 1394 نظرات (0)

سفر احتمالی« براد پیت » به ماه


کمپانی هالیوود فاکس قرن بیستم فیلمی براساس زندگی «نیل آرمسترانگ»، اولین مردی که قدم به ماه گذاشت می‌سازد که «براد پیت» یکی از گزینه‌های بازی در این نقش است.

 

به نقل از روزنامه گاردین، کمپانی هالیوودی «فاکس قرن بیستم»، در نظر دارد زندگی «نیل آرمسترانگ»، فضانوردی که در تاریخ 20 جولای 1969 به عنوان اولین انسان قدم به کره ماه گذاشت، را در قالب یک فیلم سینمایی جلوی دوربین ببرد.
به گزارش گاردین برای بازی در نقش «آرمسترانگ»، هم‌اکنون چند گزینه مطرح است که مهمترین آنها «براد پیت» و «ویگو مورتنسن» هستند، البته «تام هنکس»، بازیگر 51 ساله فیلم آپلو 13 که نسبت به بازی در این نقش ابراز علاقه کرده به نظر می‌رسد که برای بازی در این فیلم خیلی مسن باشد.
بنا براین گزارش علاوه بر پیت و مورتنسن، «مت دمون»، «اریک بانا»، «کریستین بل»، «لئوناردو دی‌کاپریو»، «جک گیلنهال» نیز از جمله بازیگرانی هستند که نام آنها بعنوان بازیگران احتمالی نقش «آرمسترانگ» مطرح است.
گاردین در ادامه این گزارش افزود: «نیکول پرلمن»، نویسنده هالیوودی هم اکنون در حال نوشتن فیلمنامه این فیلم است.
این فیلمنامه که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده، براساس رمان «اولین مرد: زندگینامه نیل آرمسترانگ» نوشته «جیمز هنسن»، مورخ ناسا،‌ نگاشته می‌شود.
«باری نورمن»، منتقد مشهور سینما در مطلب جدیدی که درباره این فیلم منتشر شده است، آورده است: «آرمسترانگ» یک قهرمان بزرگ ملی است که «براد پیت» برازنده این نقش است، هم‌اکنون فیلمنامه برای تمام بازیگران آمریکایی با فک چهارگوش فرستاده شده تا مناسب بودن آنها برای این نقش مورد ارزیابی قرار گیرد، به نظر من پیت گزینه مناسبی است، اگرچه جانی دپ بازیگر بهتری است ولی فکر می‌کنم که او نسبت به پیت میان عموم مردم آمریکا از مقبولیت کمتری برخوردار است.
آرمسترانگ پنجم آگوست سال 1930 در اوهایو دیده به جهان گشود و در دومین و آخرین ماموریت فضایی خود در سال 1969 در سن 38 سالگی به اتفاق دو فضانورد دیگر با فضاپیما آپولو 11 راهی ماه شد.
او هم‌اکنون 77 ساله است و به تنهایی زندگی می‌کند و پاسخ او برای شرکت در مراسم‌ها و ایراد هر گونه سخنرانی، به طور مطلق منفی است.

فرهنگی بازدید : 141 شنبه 24 مرداد 1394 نظرات (0)

فیلم تلویزیونی «میم، الف، دال، ر مادر»«مسعود رسام»بزودی می آید



«میم،الف،دال،ر مادر» در روزهای پایانی تدوین
فیلم تلویزیونی «میم، الف، دال، ر مادر» به کارگردانی «مسعود رسام» روزهای پایانی تدوین خود را می‌گذراند.

 

«رضا جودی» که تهیه کنندگی فیلم تلویزیونی «میم، الف، دال، ر مادر» را بر عهده دارد در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت:‌تصویربرداری این فیلم تلویزیونی در ایام نوروز به پایان رسید و در حال حاضر مراحل پایانی تدوین خود را توسط «مهدی جودی» می‌گذراند.
وی افزود: فیلم تلویزیونی «میم، الف، دال، ر مادر» برای پخش از شبکه دو سیما ساخته شده و بازیگرانی چون فاطمه گودرزی، مهرداد ضیائی، فریبا نادری و پویان گنجی در آن ایفای نقش کرده‌اند.
وی در ادامه گفت: داستان فیلم تلویزیونی «میم، الف، دال، ر مادر» را «مسعود شامحمدی» نوشته و ماجرای زن امروز را در مواجهه با خانواده و مسئولیتش در زندگی مدرن امروزی را به تصویر می‌کشد و البته با توجه به موضوع مادر محوری که دارد احتمال پخش آن در روز مادر نیز وجود دارد.
وی تصریح کرد:تله فیلم «میم، الف، دال، ر مادر» داستان مادری 40 ساله است که صاحب دو فرزند به نام‌های مریم و سعید است. رخساره با شوهر خود با بازی مهرداد ضیائی در یک خانه استیجاری و با درآمد اندک شوهر به سختی زندگی می‌کند. رخساره آنقدر درگیر مشکلات و مسائل روزمره زندگی است که خود و روابط اطرافش را فراموش کرده است، او کسی را ندارد تا درد دل کند، رخساره در اثر تصادفی به کما می‌رود...
سایر عوامل این فیلم تلویزیونی عبارتند از:مجری طرح:میثاق فیلم، مدیر تصویربرداری:امیرقربان‌خانی، جلوه‌های ویژه رایانه‌ای:رضا فخاریه،
طراح چهره‌پردازی:مجید اسکندری، طراح صحنه و لباس: نرمین نظمی، صدابردار: علی نیازی و مدیر تولید:بهرام جلالی.
منبع :www.farsnews.com
فرهنگی بازدید : 43 پنجشنبه 22 مرداد 1394 نظرات (0)

اخراجی های 2 مانند اخراجی های 1 پرفروش خواهد بود


فیلم اخراجی ها ۲ بزودی به کارگردانی مسعود ده نمکی ساخته میشود.
مسئول انتخاب بازیگران پروژه اخراجی‌ها ۲ گفت: بازیگران جدید «اخراجی‌ها۲» نقش اسرا را بازی می‌کنند.

"محمدرضا شریفی‌نیا" اظهار داشت: پیش‌تولید پروژه "اخراجی‌ها۲" را شروع کرده‌ایم و این روزها، در حال بستن قرارداد با سایر عوامل به جز بازیگران هستیم.
وی افزود: هنوز بستن قرارداد بازیگران شروع نشده و بیشتر بازیگران "اخراجی‌ها"، در "اخراجی‌ها2" حضور خواهند داشت.
شریفی‌نیا گفت: بیشتر بازیگران جدیدی که در این فیلم حضور خواهند داشت، نقش اسرا را ایفا خواهند کرد ضمن این که اگر برخی از بازیگران "اخراجی ها" نتوانند به "اخراجی‌ها2" بیایند، از بازیگر جدید استفاده خواهیم کرد.
به گزارش فارس طراحی لوکیشن‌های "اخراجی‌ها2" پس از پایان تعطیلات نوروز 87 آغاز شد و مسعود ده‌نمکی درصدد است تا این فیلم را در فاصله زمانی بین اول و نیمه خرداد کلید بزند.
پیش‌بینی می‌شود با توجه به ترتیب بازیگرانی که در "اخراجی‌ها" دیدیم، "اخراجی‌ها2" پربازیگر‌تر از قسمت‌ اول خود باشد.
محمدرضا شریفی‌نیا مسئول انتخاب بازیگر برای این فیلم است و تاکنون حضور بازیگرانی چون اکبرعبدی در "اخراجی‌ها 2" قطعی شده است.
منبع : www.farsnews.com
فرهنگی بازدید : 47 پنجشنبه 22 مرداد 1394 نظرات (0)

کنسرت سیمین غانم برای بانوان


در آخرین روز نخستین ماه بهار، "سیمین غانم" تازه‌ترین کنسرتش را در تهران به‌صحنه می‌برد.
به گزارش خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اجرای این کنسرت موسیقی ویژه‌ی بانوان اعلام شده است که از 30 فروردین‌ماه جاری در تالار وحدت آغاز می‌شود و تا دوم اردیبهشت‌ماه سال‌جاری ادامه دارد.
بنیاد فرهنگی هنَری رودکی برگزارکننده‌ی این کنسرت است که از ساعت 15 به‌صحنه می‌رود.
بنا بر این گزارش، همزمان با آغاز اجراهای غانم در تالار وحدت، کنسرت ارکستر زهی پارسیان هم به‌صحنه می‌روند.
مدت اجرای این ارکستر دو شب، از ساعت 21:30 در تالار وحدت اعلام شده است.
این ارکستر ازسوی انجمن موسیقی ایران با همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی تدارک دیده شده و با سرپرستی مازیار ظهیرالدینی همراه است.منبع :www.isna.ir

فرهنگی بازدید : 42 پنجشنبه 22 مرداد 1394 نظرات (0)

از عطاری تا عرفان


روایت بدیع الزمان فروزانفر از عطار
نام وی به اتفاق اکثر مورخیان و تذکره نویسان محمد است. کنیه او به گفته محمد عوفی «ابو جامد» و لقب او «فریدالدین» است. شیخ عطار در قصاید و غزلیات و در مثنویاتش گاه خود را بعنوان فرید یاد میکند که بی گمان مخفف لقب او «فریدالدین» است.
شیخ ما در غالب قصاید و غزلیات و سایر آثار خویش از خود به لفظ «عطار» نیز یاد میکند و معاصرین و دیگران هم او را بدین عنوان شناخته اند و شهرت این عنوان به حدی است که نام و عناوین دیگر او را تحت الشعاع قرار داده و تقریبا از خاطره ها برده است و علت شهرت او بدین نام آن است که وی دارو فروش بوده و طبابت می کرده و در عرف چنین کس را «عطار» میگفته اند و هنوز هم میگویند.
دولتشاه که معاصر جامی بوده، تاریخ ولادت شیخ را در ششم شعبان سال
۵۱۳ به روزگار سنجر بن ملکشاه (۵۱۱ . ۵۵۲) شمرده است.. بی هیچ شک گفته دولتشاه صحت ندارد و غلط است و گمان میرود که ولادت شیخ در حدود سال ۶۱۸ و در قتل عام نیشابور بدست مغول واقع شده و او نزدیک به ۸۰ سال و علی تحقیق هفتاد و اند سال زندگانی کرده است.
چنانکه از مطالعه آثار عطار برمیآید، وی مردی بوده است مطلع از علوم و فنون ادبی و حکمت و کلام و نجوم و محیط بر علوم دینی از تفسیر و روایت احادیث و فقه و به افتضای شغل خود بصیر در گیاه شناسی و معرفت خواص ادویه و عقاقیرو آگاهی اش از مبادی طب نیز قابل انکار نیست. اطلاعش از علم نجوم هم انکار پذیر نیست و از آثارش برمیآید که به حل اسرار فلک و آگاهی از سیر چرخ و ستارگان عشقی داشته و در ستاره شناسی و نجوم کنجکاو بوده است.
عطار علی رغم بیزاری از فلسفه و نقد فیلسوفان در حکمت طبیعی و الهی نیز قوی دست بوده و کتاب «اسرار نامه» اش چکیده عقاید و آراء اصحاب حکمت است و نظر او در ماسله خداشناسی و وحدت وجود متکی است به دلایل متین و براهین متفن و او در این باره مانند دقیقترین کسانی که در علوم نظری بحث کرده اند سخن میگوید.
و اما آثار عطار. درباره آثار عطار تذکره نویسان سخنان مبالغه آمیز و بیرون از تحقیق گفته اند؛ ولی آثار مسلم عطار همان هاست که در مقدمه «خسرو نامه» و «مختار نامه» آنها را ذکر کرده و عبارت است از الهی نامه، اسرار نامه، جواهر نامه، خسرو نامه، شرح القلب، مصیبت نامه، مقامات طیور یا منطق الطیر، دیوان قصاید و غزلیات، مختار نامه که مجموعه رباعیات اوست؛ بنابراین عطار
۹ اثر منظوم از خود برمیشمارد و چون «تذکره الاولیاء» را بر این عدد بیفزاییم، آنچه زاده طبع و ریخته خامه سحر کار اوست از ۱۰ کتاب نمیگذرد. از جواهرنامه و شرح القلب هنوز نشانی پدید نیست و بنابراین تنها هشت اثر منظوم و منثور از شیخ ما باقی مانده است و بقیه کتب که بدو نسبت میدهند یا بطور قطع از او نیست، مانند: مظهر العجایب، لسان الغیب، جواهر اذات، اشتر نامه، مفتاح الفتوح، بی سر نامه، حیدری نامه و از این قبیل منظومه های بی سر و ته و سخیف و در منتهای سخف و رکاکت که مردمان مزور و خام گفتار بر هم بسته و به شیخ ما نسبت داده اند و مشتی سلیم دل و خام ریش آن افترا را پذیرفته و در جزو آثار وی آورده اند و یا آنکه در معرض شک است مانند: پند نامه که نگارنده در انتساب آن به عطار متردد خاطر است.
و اما در مورد پایان کار عطار باید گفت که طهار به مرگ طبیعی نمرده و شربت شهادت نوشیده و محل قتلش در شهر نیشابور بوده است.
«ابن الطوفی» سال قتل او را تعیین نمیکند، ولی این که شهادت او بدست تتار و در شهر نیشابور اتفاق افتاده قرینه است بر اینکه وقوع قتل وی در حادثه فتح نیشابور و کشتار عام آن شهر بدست مغول بوده و چون فتح و قتل عام نیشابور به تصریح «عطا ملک جوینی» در روز شنبه پانزدهم صفر سال
۶۱۸ اتفاق افتاده و تا پانزده روز طول کشیده، پس شهادت شیخ علی تحقیق در نیمه دوم صفر همان سال به وقوع پیوسته است.

فرهنگی بازدید : 35 پنجشنبه 22 مرداد 1394 نظرات (0)

نام عموی داریوش برای اولین بار روی کتیبه هخامنشی دیده شد



مطالعه کتیبه‌ای از دوره هخامنشیان که ناشناخته باقی مانده بود، برای نخستین بار نام عموی داریوش را روی کتیبه برای پژوهشگران آشکار کرد. پیش از این نام عموی داریوش تنها در متون تاریخی برده شده بود.
برای نخستین بار است که پژوهشگران نام فرنکه را روی کتیبه می بینند
مطالعه قطعه کتیبه ناخوانده هخامنشی به خط فارسی باستان که تا کنون پژوهشگران از وجود آن بی خبر بودند، برای نخستین بار نام عموی داریوش را که پیش از این تنها در متون تاریخی دیده شده بود برای پژوهشگران آشکار کرد.

"شاهرخ رزمجو"، باستان شناسی که موفق به شناسایی این کتیبه شده دراین باره به CHN گفت: «چندی پیش و به دنبال انجام ماموریتی اداری قطعه کتیبه‌ای متعلق به پی یک بنا را شناسایی کردم که نه تنها نام داریوش در آن برده شده است که برای نخستین بار و در یکی از سطرهای آن با نام "فرنکه" عموی داریوش نیز مواجه شدم.»

رزمجو همچنین گفت: « بخشی از سطرهای شکسته کتیبه هنوز بازسازی و خوانده نشده است و در حال حاضر به همراه پروفسور "سیمز ویلیامز" قسمت های شکسته کتیبه را از روی طرحی که هنگام شناسایی آن زدم بازسازی می‌کنیم تا ترجمه آن را کامل و کل متن را منتشر کنیم.»

این باستان شناس همچنین به CHN گفت: « عموی داریوش شخصیت بسیار مهمی در زمان حکومت هخامنشیان داشته و در آن دوران مسئول سازمان اداری هخامنشیان بوده است.»

وی افزود: «در این متن از عنوان اداری فرنکه نیز یاد شده است. اهمیت این موضوع در آن است که تا کنون در متون تاریخی نامی از سمت آن برده نشده است. وی برادر "ویشتاسب" پدر داریوش و در شهری کنار تخت جمشید مستقر بوده است و از آن جا مسائل اداری هخامنشیان از جمله پرداخت ها و دریافت ها را مدیریت می‌کرده است.»

به گفته رزمجو اگر محل کشف کتیبه مشخص شود می توان محل شهری را هم که در نزدیکی تخت جمشید بوده شناسایی کرد.

شیوه کنده‌کاری و جنس سنگ در این کتیبه با نمونه های مشابه از سنگ های پی بنا در تخت جمشید متفاوت است.

نام عموی داریوش به عنوان یکی از شخصیت های هخامنشی مهم در متون تاریخی نیز برده شده است. وی در متون یونانی "فارناکس" و در متون ایلامی "پرنکه" نامیده شده است.

فرهنگی بازدید : 39 پنجشنبه 22 مرداد 1394 نظرات (0)

فیلم جدید مجید مجیدی در هند


«مجید مجیدی» نگارش فیلمنامه کشمیر را آغاز کرد
«مجید مجیدی»،کارگردان فیلم تحسین‌شده «آواز گنجشکها»، نگارش فیلمنامه‌ جدیدش را با موضوع «کشمیر» آغاز کرد.

 

«مجیدی» که سال گذشته برای نمایش فیلم «بید مجنون» به هندوستان سفر کرده بود،با پیشنهاد شرکت «اسپوت بوی یوتی‌وی» هندوستان قرار است فیلمی در سریناکار کشمیر بسازد.
براساس این گزارش،«مجیدی» این روزها تحقیقات نهایی و نگارش ابتدایی متن فیلمنامه‌اش را شخصا شروع کرده است و در صورت نیاز سفری دوباره به هندوستان خواهد داشت.
هنوز مشخص نیست که نگارش فیلمنامه فوق چه زمانی به پایان برسد و وارد مرحله تولید شود. مجیدی هنوز عنوانی برای تازه‌ترین فیلم سینمایی‌اش انتخاب نکرده است.
این فیلم با موضوع کودکان ساخته می‌شود و قهرمانانش را کودکان تشکیل می‌دهند.فیلمبرداری آن قرار است در بمبئی، کشمیر و دهلی انجام ‌شود.
«مجیدی» پیش از این به مطبوعات هندوستان گفته بود: احساس می‌کنم چنین پروژه‌هایی به افزایش تولید مشترک ایرانی و هندی می‌انجامد و فیلمسازان مستعد ایرانی را برای رسیدن به مخاطب گسترده‌تر تشویق می‌کند.این پروژه‌های مشترک علاوه بر مبادلات فنی و فرهنگی به هر دو طرف ایرانی و هندی سود می‌رساند و سینمایی با وجهه بین‌المللی بنیان می‌نهد. ضمن اینکه سینمای انسان
گرایانه را در هند گسترش می‌دهد

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 128
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 162
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 164
  • بازدید ماه : 178
  • بازدید سال : 999
  • بازدید کلی : 8,177